فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
بدان جایگه خفت و خوابش ربود
که از رنج وز تاختن مانده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۸
ابر میسره گرد بستور بود
که شاه و گه رزم چون کوه بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۸
همه هرچ در چین و را بنده بود
به پوشیدشان جامههای کبود
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴
سر دخمه کردند سرخ و کبود
تو گفتی که بهرام هرگز نبود
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱
جهان پر سراپرده و خیمه بود
زده سرخ و زرد و بنفش و کبود
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۶
سپید و سیاه و بنفش و کبود
زمین کوه تا کوه پر خیمه بود
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۷۱
آن روز که بنده آوریدی به وجود
می دانستی که بنده چون خواهد بود
یا رب تو گناه بنده بر بنده مگیر
کین بنده همین کند که تقدیر تو بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک
پس آنگاه آن چرخ کین درربود
که پیش از پی اژدها کرده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
بر آن روستایی گره هر که بود
برآشفت و زایشان یکی را ربود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۶ - پذیره شدن شاه روم گرشاسب را
به شهر کسان گرچه بسیار بود
دل از خانه نشکیبد و زاد و بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۹ - جنگ نریمان با پسر فغفور چین
همه گیتی از خون در آغاز بود
اگر کوه اگر دشت اگر غار بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
همه شاخ ها تا به چرخ کبود
به هم برشده تنگ چون تار و پود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
چون بمجلس در بود پیرایش مجلس بود
چون بلشگر در بود آرایش لشگر بود
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
در دو چشمش خار باشد چون لبش دار و بود
جور و زلفش سهل باشد چون رخش داور بود