به سلم آگهی رفت ازین رزمگاه
وزان تیرگی کاندر آمد به ماه
پس پشتش اندر یکی حصن بود
برآورده سر تا به چرخ کبود
چنان ساخت کاید بدان حصن باز
که دارد زمانه نشیب و فراز
هم این یک سخن قارن اندیشه کرد
که برگاشتش سلم روی از نبرد
کلانی دژش باشد آرامگاه
سزد گر برو بربگیریم راه
که گر حصن دریا شود جای اوی
کسی نگسلاند ز بن پای اوی
یکی جای دارد سر اندر سحاب
به چاره برآورده از قعر آب
نهاده ز هر چیز گنجی به جای
فگنده برو سایه پر همای
مرا رفت باید بدین چاره زود
رکاب و عنان را بباید بسود
اگر شاه بیند ز جنگآوران
به کهتر سپارد سپاهی گران
همان با درفش همایون شاه
هم انگشتر تور با من به راه
بباید کنون چارهای ساختن
سپه را به حصن اندر انداختن
من و گرد گرشاسپ وین تیره شب
برین راز بر باد مگشای لب
چو روی هوا گشت چون آبنوس
نهادند بر کوههٔ پیل کوس
همه نامداران پرخاشجوی
ز خشکی به دریا نهادند روی
سپه را به شیروی بسپرد و گفت
که من خویشتن را بخواهم نهفت
شوم سوی دژبان به پیغمبری
نمایم بدو مهر انگشتری
چو در دژ شوم برفرازم درفش
درفشان کنم تیغ های بنفش
شما روی یکسر سوی دژ نهید
چنانک اندر آید دمید و دهید
سپه را به نزدیک دریا بماند
به شیروی شیراوژن و خود براند
بیامد چو نزدیکی دژ رسید
سخن گفت و دژدار مهرش بدید
چنین گفت کز نزد تور آمدم
بفرمود تا یک زمان دم زدم
مرا گفت شو پیش دژبان بگوی
که روز و شب آرام و خوردن مجوی
کز ایدر درفش منوچهر شاه
سوی دژ فرستد همی با سپاه
تو با او به نیک و به بد یار باش
نگهبان دژ باش و بیدار باش
چو دژبان چنین گفتها را شنید
همان مهر انگشتری را بدید
همان گه در دژ گشادند باز
بدید آشکارا ندانست راز
نگر تا سخنگوی دهقان چه گفت
که راز دل آن دید کو دل نهفت
مرا و تو را بندگی پیشه باد
ابا پیشهمان نیز اندیشه باد
به نیک و به بد هر چه شاید بدن
بباید همی داستان ها زدن
چو دژدار و چون قارن رزمجوی
یکایک به روی اندر آورده روی
یکی بدسگال و یکی ساده دل
سپهبد به هر چاره آماده دل
همی جست آن روز تا شب زمان
نه آگاه دژدار از آن بدگمان
به بیگانه بر مهر خویشی نهاد
بداد از گزافه سر و دژ به باد
چو شب روز شد قارن رزمخواه
درفشی برافراخت چون گرد ماه
خروشید و بنمود یک یک نشان
به شیروی و گردان گردن کشان
چو شیروی دید آن درفش یلی
به کین روی بنهاد با پردلی
در حصن بگرفت و اندر نهاد
سران را ز خون بر سر افسر نهاد
به یک دست قارن به یک دست شیر
به سر گرز و تیغ آتش و آب زیر
چو خورشید بر تیغ گنبد رسید
نه آیین دژ بد نه دژبان پدید
نه دژ بود گفتی نه کشتی بر آب
یکی دود دیدی سراندر سحاب
درخشیدن آتش و باد خاست
خروش سواران و فریاد خاست
چو خورشید تابان ز بالا بگشت
چه آن دژ نمود و چه آن پهن دشت
بکشتند از ایشان فزون از شمار
همی دود از آتش برآمد چو قار
همه روی دریا شده قیرگون
همه روی صحرا شده جوی خون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شخصیت سلم به خبر از جنگ و تیرگیهایی که در آن وجود دارد، میپردازد. او در فکر بهبود وضعیت است و تصمیم میگیرد که به یک دژ که آرامگاهش باشد، برود. در این دژ مخفی گنجینهای وجود دارد و سلم به همراه مهر انگشتری شاه منوچهر قصد دارد نقشهای برای حمله به دشمنان بریزد.
او سپاهیان را به دقت مدیریت میکند و طرد از نبرد را به سمت دژ هدایت میکند. در نهایت، قارن رزمخواه با درفشی که به نشانه پیروزی است، به میدان آمده و در جنگی سهمگین بر دشمنان پیروز میشوند. نبرد به شدت وحشیانه است و خسارات زیادی به دشمنان وارد میشود، و زمین و دریا به خون آغشته میشود. این خلاصه نشاندهنده جنگ، تدبیر و پیروزی در برابر دشمنان است.
هوش مصنوعی: خبر به سلامتی از این میدان جنگ رسید و از آن تاریکی که به سوی ماه آمده بود، آگاه شد.
هوش مصنوعی: پس پشت آن، دژی بلند و محکم وجود دارد که تا آسمان آبی بالا رفته است.
هوش مصنوعی: او به گونهای آن قلعه را بنا کرد که حتی در زمانهای بالا و پایین نیز قابل دسترسی باشد.
هوش مصنوعی: بیتی بیان میکند که قارن (شخصیتی در داستانهای حماسی) اندیشید و متوجه شد که برقراری صلح و دوری از جنگ بهتر از رویارویی و نبرد است. این نشان میدهد که گاه اندیشه و تفکر در مورد عواقب جنگ میتواند انسان را به سمت مسالمت و اجتناب از درگیری سوق دهد.
هوش مصنوعی: دژ کلان، مکانی امن و مطمئن است و شایسته است که اگر ما راهی برای تصرف آن پیدا کنیم، بر آن مسلط شویم و به آنجا برویم.
هوش مصنوعی: اگر دریا مکان او باشد، کسی نمیتواند او را از ریشهاش جدا کند.
هوش مصنوعی: در جایی بلند و بالا، یک سر قرار دارد که برای حل مشکلی از عمق آب بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: در هر چیزی که وجود دارد، گنجینهای پنهان نهاده شده است. بنابراین، به جای صرف وقت برای جستجوی چیزهای بیمقدار، به آنچه که در سایه عظمت و شانس قرار دارد، توجه کن.
هوش مصنوعی: باید به زودی راهی شوم و برای این کار به زین و مهار نیاز دارم.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه ببیند که از جنگجویان کسی توانایی کمتری دارد، نباید نیروهای زیادی را به او بسپارد.
هوش مصنوعی: در کنار پرچم باشکوه شاه، انگشتر مربوط به تور نیز با من همراه است.
هوش مصنوعی: اکنون باید چارهای پیدا کرد و سپاه را به دژ و قلعهای منتقل کرد.
هوش مصنوعی: من و گرد گرشاسپ، در این شب تاریک، راز خود را فاش نکنیم و دهان نگشاییم تا این راز هویدا نشود.
هوش مصنوعی: وقتی چهرهاش مانند چوب آبنوس زیبا و خوش رنگ شد، آن را بر بلندی کوهی شبیه به استوانه فیل قرار دادند.
هوش مصنوعی: همه افراد بزرگ و شجاع که اهل درگیری و جنگ بودند، از خشکی به طرف دریا رفتند.
هوش مصنوعی: سردار را به شیروی سپرد و گفت که من خود را پنهان میکنم.
هوش مصنوعی: به سمت نگهبان قلعه میروم و به او نشان میدهم که انگشتر محبت را دارم، مانند یک پیامبر.
هوش مصنوعی: وقتی به بالای دژ برسم، پرچمی زیبا و درخشان را بر افراشته میکنم و شمشیرهای بنفش را به نمایش میگذارم.
هوش مصنوعی: شما تمام توجه و تلاش خود را به سمت هدفی معین میکنید به طوری که حتی لحظهای برای آسان گرفتن و تسلیم شدن باقی نمیگذارید.
هوش مصنوعی: سپه به کنار دریا ماند و در جایی به نام شیروی شیراوژن خود را مدیریت کرد و رهبری کرد.
هوش مصنوعی: هنگامی که به نزدیک دژ رسید، با دژدار صحبت کرد و او به مهری که در چهرهاش بود نگریست.
هوش مصنوعی: او گفت که از نزد تور آمدهام و به من دستور داده شد که مدتی سکوت کنم.
هوش مصنوعی: مرا میگوید که برو پیش نگهبان دژ و به او بگو که نه روزها آرامش دارم و نه شبها غذایی میجویم.
هوش مصنوعی: از درفش منوچهر شاه به سوی دژ لشکر میفرستد.
هوش مصنوعی: با او در خوبی و بدی همراهی کن، مانند نگهبانی که همیشه آماده و هوشیار است.
هوش مصنوعی: وقتی نگهبان این حرفها را شنید، مهر انگشتری را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در همان لحظه که در قلعه را باز کردند، او بهوضوح مشاهده کرد اما نتوانست راز آن را بفهمد.
هوش مصنوعی: به حرفهای دهقان گوش کن که او چه میگوید، زیرا در کلام او میتوانی راز دل را بیابی که او پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: من و تو باید در خدمت و بندگی یکدیگر باشیم، و همچنین باید در نظر داشته باشیم که رابطهمان با یکدیگر نیز مهم است و به آن اهمیت دهیم.
هوش مصنوعی: هر چه را که خوب یا بد باشد، باید دربارهاش صحبت کرد و داستانهایی را که در مورد آن وجود دارد، روایت کرد.
هوش مصنوعی: شخصی شجاع و جنگجو مانند دژدار و قارن، با جرأت و مبارزه طلبی در میدان حاضر است و هر یک از حریفان را به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: یک نفر با نیت بد و بداندیش وجود دارد و دیگری با روحی ساده و پاک. فرمانده، برای هر موقعیتی آماده و مهیا است.
هوش مصنوعی: او در آن روز تلاش میکرد تا شب برسد، اما نگهبان از آنچه در حال وقوع بود، بیخبر و بدگمان بود.
هوش مصنوعی: دوستی و محبت نسبت به بیگانگان کار درستی نیست و در نتیجه ممکن است مشکلات و خطراتی ایجاد کند که به راحتی تحت کنترل ما نخواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی شب به روز تبدیل شد، قهرمان جنگجو پرچمی را همچون هالهی ماه بلند کرد.
هوش مصنوعی: زور و هیاهو به پا شد و هر کس نشانهای از قدرت و شجاعت خود را به نمایش گذاشت، بهگونهای که گردنکشها هم در این میان خود را نشان دادند.
هوش مصنوعی: وقتی شیری آن پرچم را دید، با دلی شجاع و با نیتی انتقامی بر روی آن حمله کرد.
هوش مصنوعی: او در قلعه محاصره کرد و درون آن برای سران، طوقی از خون بر سر گذاشت.
هوش مصنوعی: شخصی با یک دست خود شیئی محکم و سخت را در اختیار دارد و با دست دیگر خود، شیئی قوی و توانا را گرفته است. در سر او نیز سلاحی از جنس گرز و تیغ وجود دارد که به نوعی نمایانگر قدرت و خطر است. همچنین، او زیر دست خود نیروهایی از آتش و آب را دارد که نماد تضاد و تواناییهای متفاوت بوجود آمده در اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید به بالای گنبد میرسد، نه نشانی از دیواری است و نه نگهبانی در آنجا دیده میشود.
هوش مصنوعی: نه دژی بود که بگویی محکم است، نه کشتیای که بر روی آب باشد. فقط دودی را دیدی که در آسمان بلند شده است.
هوش مصنوعی: آتش میدرخشد و باد به زوزه در میآید، صدای سواران و فریادهای آنها بلند میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در آسمان حرکت کرد، همه چیز را روشن کرد؛ هم قلعهها و دژها و هم زمینهای وسیع و دشتها را نمایان ساخت.
هوش مصنوعی: آنها را به تعداد زیاد کشتهاند و از آتش، دودی برمیخیزد مانند دودی که از آتش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: تمام سطح دریا مانند قیر سیاه گردیده و تمام سطح صحرا به رنگ خون درآمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.