گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۴ - داستان مهبود با زروان

 

چنین گفت زان پس به سالار بار

که آمد درختی که کشتی به بار

۱ بیت
فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۳ - شگفتی دیگر جزیره

 

درختان بُد از میوه دیگر به بار

که هر سال بار آوریدی دو بار

۱ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

وز آن جز که دستور و سالار بار

ندیدی به سالی ورا یک دو بار

۱ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او

 

ببسند از آن پس برش راه بار

نبد پهلوان گفتی از بیخ و بار

۱ بیت
اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

گل ار چه سخت نیکو بود و بربار

رخ رامین نکوتر بود صد بار

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

مرا هست از غمانت دل گران بار

چنان کز فرقتت دیده گهر بار

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۵

 

دیِم آلاله‌ای در دامَن خار

واتِم آلالیا کِی چینِمِت بار؟

بگفتا باغبان معذور می‌دار

درخت دوستی دیر آوَرِد بار

۲ بیت
باباطاهر
 

امیر معزی » مسمط

 

خوش بود آری صبوح خاصه به وقت بهار

لعل شده کوهسار سبز شده جویبار

ای صنم تیره زلف بادهء روشن بیار

باده شده مشکبوی باد شده مشکبار

۲ بیت
امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۷۶ - کوش در اندلس

 

به چهره زن و مرد چون گُل به بار

پُر از نرگس و نسترن جویبار

۱ بیت
ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع

 

فرو ریخت آن تازه گلها ز بار

وزان نار و نرگس برآمد غبار

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۹ - رفتن اسکندر به ری و خراسان

 

ز بس رود خیزان لب رودبار

نشانده ز رخسار گیتی غبار

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر

 

زراندود شد سبزهٔ جویبار

ریاحین فرو ریخت از برگ و بار

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۷ - نعت دوم

 

از اثر خاک تو مشکین غبار

پیکر آن بوم شده مشک بار

۱ بیت
نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت

 

دو چشمش همچو باران گشت خونبار

که تا شد هر دو نابینا بیکبار

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

مرا در دل چو نه کار‌ست و نه بار

همه دل داده‌ام به او به یک بار

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بسا گلبرگ کز تب ریخت از بار

شد از تب ریزه تا کرمان بیک بار

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقاله التاسعه عشر

 

ز یک یک ریگ اگر تو می‌کشی بار

بسی به زانک از کوهی بیک بار

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۸۰