گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۳ - شگفتی دیگر جزیره

 

درختان بُد از میوه دیگر به بار

که هر سال بار آوریدی دو بار

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

وز آن جز که دستور و سالار بار

ندیدی به سالی ورا یک دو بار

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او

 

ببسند از آن پس برش راه بار

نبد پهلوان گفتی از بیخ و بار

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

گل ار چه سخت نیکو بود و بربار

رخ رامین نکوتر بود صد بار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

مرا هست از غمانت دل گران بار

چنان کز فرقتت دیده گهر بار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۵

 

دیِم آلاله‌ای در دامَن خار

واتِم آلالیا کِی چینِمِت بار؟

بگفتا باغبان معذور می‌دار

درخت دوستی دیر آوَرِد بار

باباطاهر
 

امیر معزی » مسمط

 

خوش بود آری صبوح خاصه به وقت بهار

لعل شده کوهسار سبز شده جویبار

ای صنم تیره زلف بادهء روشن بیار

باده شده مشکبوی باد شده مشکبار

امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۷۶ - کوش در اندلس

 

به چهره زن و مرد چون گُل به بار

پُر از نرگس و نسترن جویبار

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع

 

فرو ریخت آن تازه گلها ز بار

وزان نار و نرگس برآمد غبار

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر

 

زراندود شد سبزهٔ جویبار

ریاحین فرو ریخت از برگ و بار

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۷ - نعت دوم

 

از اثر خاک تو مشکین غبار

پیکر آن بوم شده مشک بار

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت

 

دو چشمش همچو باران گشت خونبار

که تا شد هر دو نابینا بیکبار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

مرا در دل چو نه کار‌ست و نه بار

همه دل داده‌ام به او به یک بار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بسا گلبرگ کز تب ریخت از بار

شد از تب ریزه تا کرمان بیک بار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقاله التاسعه عشر

 

ز یک یک ریگ اگر تو می‌کشی بار

بسی به زانک از کوهی بیک بار

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴