خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است
از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما
جان به استقبال شد کای مهد جانها تا کجا
این چه موکب بود یارب کاندر آمد شادمان
بارگیرش صبح دم بود و جنیبت کش صبا
در میان جان فروشد بر در دل حلقه زد
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - رشید الدین وطوط در مدح خاقانی قصیدهای مشتمل بر سی و یک بیت سرود و برای او فرستاد که اولش این است «ای سپهر قدر را خورشید و ماه وی سریر فضل را دستور و شاه» «افضل الدین بوالفضایل بحر فضل فیلسوف دین فزای کفرکاه» خاقانی در جواب وی گفته است
مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا
که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا
فسردگان را همدم چگونه برسازم
فسردگان ز کجا و دم صفا ز کجا
درخت خرما از موم ساختن سهل است
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در صفت عشق و مدح شیخ الاسلام ناصر الدین ابراهیم
عشق بیفشرد پا بر نمط کبریا
برد به دست نخست هستی ما را ز ما
ما و شما را به نقد بی خودیی در خور است
زانکه نگنجد در او هستی ما و شما
چرخ در این کوی چیست؟ حلقهٔ درگاه راز
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مطلع دوم
ای صفت زلف تو غارت ایمان ما
عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - مطلع سوم
نافهٔ آهو شده است ناف زمین از صبا
عقد دو پیکر شده است پیکر باغ از هوا
روح روان است آب بیعمل امتحان
زر خلاص است خاک بیاثر کیمیا
شاخ شکوفه فشان سنقر کانند خرد
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - مطلع چهارم
داد مرا روزگار مالش دست جفا
با که توانم نمود نالش از این بی وفا
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸
ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا
شعری فش و فرقدفر و ناهید صفا
پیش رخ تو ماه و سماک و جوزا
خوارند چو پیش مهر پروین و سها
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
ای دوست اگر صاحب فقری و فنا
باید که شعورت نبود جز به خدا
چون علم تو هم داخل غیر است و سوی
باید که به علم هم نباشی دانا
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱
مرا شاه بالایِ خواجه نشانده است
از آن خواجه آزرده برخاست از جا
چه بایستش آزردن از سایهٔ حق
که نوری است این سایه از حق تعالی
نه زیرِ قلم جایِ لوح است چونان
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲
نظام دولت بهرامیان رشید الدین
فلک توئی و زمین ما و ذره نامهٔ ما
به نامه خواستم ابرام داد عقلم گفت
که ذره سوی فلک میفرستی اینت خطا
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - در شکایت و حکمت
همه کارم ز دور آسمانی
چو دور آسمان شد زیر و بالا
لبم بیآب چون دندان شانه است
ازین دندان کن آئینه سیما
که این زنگاری آئینهوش را
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در شکر
من که خاقانیم به منت شاه
پشت خم کردهام ز بار عطا
شاخ را پشت خم کند میوه
هم ز فیض سحاب و بر صبا
شکر دارم که فیض انعامش
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند
خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن برای بار دوم
عطارد کرده ز اول خط جوزا
سوی مریخ شیرافکن تماشا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو
جدا گشتم ز تو رنجور و تنها
چو ماهی کو جدا ماند ز دریا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
آن عنبر تر ز بهر سودا
میکرد مفرحی مهیا
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۸ - آغاز داستان بهرام
ماه در ثور و تیر در جوزا
اوج مریخ در اسد پیدا
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
برآراست نوشابه درگاه او
به زر در گرفت آهنین راه را
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴ - در نعت رسول اکرم
همچو الف راست به عهد و وفا
اول و آخر شده بر انبیا