گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۳

 

وزین چهره و سرو بالای ما

وزین نام و این دانش و رای ما

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰

 

یکی چاره سازیم تا جای ما

بماند ز تن نگسلد پای ما

فردوسی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲ - نیایش به درگاه باریتعالی

 

در آن روضهٔ خوب کن جای ما

ببر نقش ناخوبی از رای ما

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۱ - داستان سگ و صیاد و روباه

 

ایمنی از روغن اعضای ما

رَست مزاج تو ز صفرای ما

نظامی
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۸ - حکایت ملاقات کردن حضرت عیسی با یحیی علیه السلام

 

در خبر دیدم که یحیی دائماً

بود درخوف خدا او قائماً

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

بادا مبارک در جهان سور و عروسی‌های ما

سور و عروسی را خدا بُبْرید بر بالای ما

زهره قرین شد با قمر طوطی قرین شد با شکر

هر شب عروسی‌یی دگر از شاه خوش‌سیمای ما

ان القلوب فرجت ان النفوس زوجت

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹

 

رنج تن دور از تو ای تو راحت جان‌های ما

چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما

صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر

صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما

عافیت بادا تنت را ای تن تو جان‌صفت

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز

 

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علت‌های ما

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن

 

رو مکن زشتی که نیکی‌های ما

زشت آمد پیش آن زیبای ما

مولانا
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴

 

در ما به ناز می‌نگرد دلربای ما

بیگانه‌وار میگذرد آشنای ما

بی‌جرم دوست پای ز ما درکشیده باز

تا خود چه گفت دشمن ما در قفای ما

با هیچکس شکایت جورش نمیکنم

[...]

عبید زاکانی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

 

ای خط و خال خوشت مایهٔ سودای ما

ای نفسی وصل تو اصل تمنای ما

چونکه قدم می‌نهد شوق تو در ملک جان

صبر برون می‌جهد از دل شیدای ما

چتر همایون عشق سایه چو بر ما فکند

[...]

عبید زاکانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸

 

روشن است از نور رویش دیدهٔ بینای ما

خلوت میخانهٔ عشق است دایم جای ما

آفتابی در ازل خوش سایه ای برما فکند

تا ابد روشن بُود این روی مه سیمای ما

ذوق ما داری بیا با ما در این دریا در آ

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹

 

روشنست از نور رویش دیدهٔ بینای ما

درهٔ بیضا بود غواص این دریای ما

جملهٔ عالم وجودی یافته از جود او

خوش بود این خلقت او راست بر بالای ما

گر دوای درد دل خواهی در این دریا نشین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰

 

در آمد ساقی و آورد جام می برای ما

منور کرد نور او سرای که سرای ما

همه می های میخانه به ما انعام فرمودند

کرم بنگر که الطافش چه ها کرده به جای ما

خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸

 

ای غافل از بلای دل مبتلای ما

جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما

ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم

آری مقیّدست به زلف تو پای ما

حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند

[...]

ابن حسام خوسفی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علت های ما

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳