گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵

 

ای راحت جان‌ها به تو، آرام جان کیستی

دل در هوس جان می‌دهد، تو دلستان کیستی

ای گلبن نادیده دی اصل تو چه وصل تو کی

با بوی مشک و رنگ می از گلستان کیستی

ای از بتان دلخواه تو، در حسن شاهنشاه تو

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶

 

ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی

وی ماه روز وش ز شبستان کیستی

با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب

سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی

ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷

 

ای ترک دلستان ز شبستان کیستی

خوش دلبری، ندانم جانان کیستی

بس نادره نگاری، بس بوالعجب بتی

ما را بگو که لعبت خندان کیستی

ای آنکه در صحیفهٔ حسن آیتی شدی

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰

 

لاله‌رخا، سمن‌برا، سروِ روان کیستی؟

سنگ‌دلا، ستم‌گرا، آفتِ جانِ کیستی؟

تیرقدی، کمان‌کَشی، زُهره‌رُخی و مه‌وشی

جانْت فدا که بس خوشی، جان و جهانِ کیستی؟

از گُل سرخ رسته‌ای، نرگس دسته بسته‌ای

[...]

خاقانی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۷

 

ای همه راحت روان، سرو روان کیستی

ملک تو شد جهان جان، جان و جهان کیستی

اینت جمال دلبری مثل تو کس ندیده‌ام

هیچ ندانم ای پسر تا تو از آن کیستی

از لب همچو شکرت پر گهر است عالمی

[...]

عطار
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷

 

ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟

شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟

مهر ز من گسسته‌ای، با دگری نشسته‌ای

رنج ز من شکسته‌ای، راحت جان کیستی؟

چونکه ز من جدا نه‌ای، چیست که آشنا نه‌ای؟

[...]

عراقی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲۳

 

ای مه، بدین چابک‌روی، از آسمان کیستی؟

وی گل، بدین نازک‌تنی، از بوستان کیستی؟

سیمین‌تری از باد تر، در لب ز شیرینی اثر

با قامتی چون نیشکر پسته‌دهان کیستی؟

بادام چشمت پرفتن، عناب لعلت پرشکن

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱

 

ای میوه رسیده ز بستان کیستی

وی آیت نو آمده در شان کیستی؟

جانها گرفته‌اند تو را در میان چو شمع

جانت فدا تو شمع شبستان کیستی؟

هر کس به بوی وصل تو دارد دلی کباب

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۰ - غزل

 

ای میوهٔ رسیده‌، ز بستان کیستی؟

وی آیت نو درآمده، در شان کیستی‌؟

جان‌ها گرفته‌اند در میان ترا چو شمع

جانت فدا‌، چراغ شبستان کیستی‌؟

هرکس به بوی وصل تو دارد دلی کباب

[...]

سلمان ساوجی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

گفتی: بگو که: بنده فرمان کیستی؟

ما بنده توایم، تو سلطان کیستی؟

جان میدهد ز بهر تو خلقی بهر طرف

آیا ازین میانه تو جانان کیستی؟

ای گنج حسن، با تو چه حاجت بیان شوق؟

[...]

هلالی جغتایی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵

 

نوشی به صد جان رایگان قوت روان کیستی؟

کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی؟

آدم به شوقت در جهان، رضوان به ذوقت در جنان

تو مرغ عنقا آشیان در بوستان کیستی؟

از نسل خوبانی قمر وز قسم حورانی بشر

[...]

نظیری نیشابوری
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۰۱

 

کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیستی

کردی به این بیخوابی ام، شب میهمان کیستی

از سرکشی یک جا نه ای، با خویشتن هم وا نه ای

از خود نه ای از ما نه ای، آخر تو زان کیستی

طغرای مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵

 

ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی

ای جان جلوه سرو گلستان کیستی

نامم مبر بسوز و غبارم به باد ده

دیگر زمن مپرس پریشان کیستی

چشم من و نظاره گستاخ دور باد

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی

ای شعله در سراغ گریبان کیستی

آغوش دیده ها ز تماشاست لاله زار

ای نو به بر رسیده گلستان کیستی

چندین هزار دام نگه پاره کرده یی

[...]

سیدای نسفی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

 

ای غنچه خندان من از بوستان کیستی؟!

وی دشمن ایمان من از دوستان کیستی؟

تیری زده بر جان من مژگان ناوک‌افکنت

ای ترک تیرانداز من ابروکمان کیستی؟!

سرو قدت اندر چمن بشکست قدر نارون

[...]

طغرل احراری