جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۱۱ - در سبب نظم کتاب و باعث عرض این خطاب
تا چو بیند دور از او بیگانه را
جلوه گاه خود کند آن خانه را
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۱ - خردنامه افلاطون
بود داوری ها دو همخانه را
که هرگز نباشد دو بیگانه را
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۶ - حکایت اعراض پدر حکیم از تربیت پسر لئیم
ز اقبال او عار همخانه را
ز ادبار او بار بیگانه را
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۴ - حکایت آن قاضی غریب که پادشاه بر وی غضب کرد و گفت که خانه اش را به غارت از هر چه دارد بپردازند و خایه اش را بیرون کرده خصی سازند
بدور افکند کاه بیگانه را
گذارد پی مرغ جان دانه را
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - تتبع امیر خسرو در طور خواجه حافظ
کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را
من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را
طایر فرخنده عیش است رام نقل و می
از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را
بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - در طور خواجه
در جام جم بریز شراب مغانه را
در وی نگر حقیقت این کار خانه را
ای پیر دیر اهل خرابات محرمند
زین راز نکته گوی و رها کن بهانه را
بی اعتدالی ار کنم از شور این حدیث
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه را
بهر خمارم از کرم پرکن دگر پیمانه را
مستم ز جام عشق تو دیوانه ام از شوق تو
بنمارخ و دیوانه تر گردان من دیوانه را
از چشم مست جادوت صد فتنه در هر گوشه است
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۲ - مناجات و استدعا به متابعت امر ادعونی استجب لکم و اشارت به بعضی از احوال و اطوار صوری و معنوی سالکان راه طریقت کثرهم اللّه تعالی بین الانام
باز کن آخر در میخانه را
در ببند این خانۀ افسانه را
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
گه نمک ریزد بخم، گه بشکند پیمانه را
محتسب تا چند در شور آورد می خانه را؟
هر کجا شبها ز سوز خویش گفتم شمه ای
شمع را بگداختم، آتش زدم پروانه را
قصه پنهان ما افسانه شد، این هم خوشست
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
چشم مستی باز رهزن شد دل دیوانه را
کز نگاهی آشناه زد راه صد بیگانه را
زین گمان کز غیر ناگه پیشتر بیخود شوم
خون شود دل در برم، چون پر دهی پیمانه را
چشم او کز اول آویزد به مردم، از فریب
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است
قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
گرد سر میگردم امشب شمع این کاشانه را
تا بیاموزم طریق سوختن پروانه را
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
گرد سر میگردم امشب شمع این کاشانه را
تا بیاموزم طریق سوختن پروانه را
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸
از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را
شورش زنجیر در شور آورد دیوانه را
حسن بنیاد محبت بر پریشانی نهاد
تا نشورد خاک را دهقان نریزد دانه را
حور و جنت جلوه بر زاهد دهد در راه دوست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹
بگذاشتم به هم بد و نیک زمانه را
آزادهام، نه دام شناسم، نه دانه را
سرمای سرد مهری گل بود در چمن
آتش زدیم خار و خس آشیانه را
کنج قفس به ایمنی او بهشت نیست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶
دوش گم کردم ز بیهوشی ره کاشانه را
یافتم باز از نوای جغد این ویرانه را
من که در دام آمدم، نه از فریب دانه بود
غیرتم نگذاشت در دام تو بینم دانه را
دل در آن کو باز یاد سینهٔ من میکند
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶
بهر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را
شعله ای کافی بود بال و پر پروانه را
خون تراوش می کند از چاک های سینه ام
طفل اشکم باز گم کرد است راه خانه را
مردم چشمم کنند از دل به سوی دیده اشک
[...]