عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
معرفت راهیست در آشیانهاش
تو مگرد از وی نظر کن خانهاش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
رخت دزدی بر تن و در خانهاش
گشته پیدا گم شده افسانهاش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زندهاند و سخنگوی و سخنشنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدُّنیا جیفةٌ وَ طُلّابُها کلابٌ و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی
قرص خورشیدست خلوتخانهاش
کی حجاب آرد شب بیگانهاش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۶ - مضاحک گفتن درزی و ترک را از قوت خنده بسته شدن دو چشم تنگ او و فرصت یافتن درزی
ترک را از لذت افسانهاش
رفت از دل دعوی پیشانهاش
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰
کو مطربی که مست شوم از ترانه اش
دامن کشم ز صحبت عقل و بهانه اش
امشب حکیم مجلس ما شرح باده گفت
چندانکه چشم عقل غنود از فسانه اش
خاک در سرای مغانم که تا ابد
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱
دارم بتی که شرح ندارد بهانه اش
ترکی که زهر می چکد از تازیانه اش
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰
ای دل هوای نفس کند خانهات خراب
ای خانومانخراب حذر از افسانهاش
با آنکه پاک چشم بد و پاک زو حباب
آخر هوا به آب رسانید خانهاش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹۰
ناز پروردی که من گردیدهام پروانهاش
گل زنند اطفال جای سنگ بر دیوانهاش
بنده آن سرو بالایم که طوق قمریان
میشود موج شراب از جلوه مستانهاش
کعبه نتواند قدم در کوی آن کافر گذاشت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵۱
هر رهروی که شوق تو سازد روانه اش
ازموج خود چوآب بود تازیانه اش
مرغی است روح، قطره می آب و دانه اش
دل توسنی است ناله نی تازیانه اش
هر دم هزار بوسه طلب رابه گفتگو
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۷
شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟!
آیینه کیست؟ تا تو نهی پا به خانه اش
آن رنگ دلفروز که من دیده ام ز تو
هرکس تو را برد، فتد آتش بخانه اش
گر بگذری ز کشت، بآن خال عنبرین
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او
کبک روش جلوهٔ مستانه اش
زلف پری موی سر شانه اش
حزین لاهیجی » مثنویات » فرهنگ نامه » بخش ۱۶ - صفت ممالک بهشت نشان ایران عَمَّره اللّه
خزد بزدلی گر به ویرانه اش
کند دلدهی، خاک مردانه اش
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۵ - جبین سایی خامه بر آستان عشق
سر نه فلک گرم پیمانه اش
خوشا حال مستان میخانه اش
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
جایگاهی سازد اندر خانهاش
صبح و شام آماده دارد دانهاش
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۸ - ادامه ی داستان طوطی و شاه و رفتن به جزیره
شکرستانهای شربت خانه اش
خانه ها و نعمت شاهانه اش
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵۹ - مناجات با قاضی الحاجات
اوست شمع ماه و خور پروانه اش
عرش و کرسی آستان خانه اش
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۷ - دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات
پهن دشتی انتها بیگانه اش
شد معین بهر شربتخانه اش
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۷- جذبه
صبح شد پنهان کنم پیمانه اش
گر گذارد نرگس مستانهاش
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۵- سوره مائده » ۱۲- آیات ۵۰ تا ۵۴
بُرد مشک آب او تا خانه اش
گنج رحمت رفت در ویرانه اش