ناز پروردی که من گردیدهام پروانهاش
گل زنند اطفال جای سنگ بر دیوانهاش
بنده آن سرو بالایم که طوق قمریان
میشود موج شراب از جلوه مستانهاش
کعبه نتواند قدم در کوی آن کافر گذاشت
نیست خال عاریت بر چهره بتخانهاش
هر حبابی یوسفی دارد به زیر پیرهن
هر کف می چشم یعقوبی است در میخانهاش
خال او از موشکافان بیشتر دل میبرد
مرغ زیرک را به دام آرد فریب دانهاش
شمع تردامن ندارد راه در درگاه او
از فروغ روی چون لعل است شمع خانهاش
سیر جنت میکند در خانه خشک صدف
هرکه باشد چون گهر از خویش آب و دانهاش
هر نگاه از چشم او صائب بود پیمانهای
وقت آن کس خوش گردد سرخوش از پیمانهاش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.