فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰
به ایوان خراد مهمان شوند
وگر می بود پاک مستان شوند
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱
بمان تا بران سنگ پیچان شوند
چو بیچاره گردند بیجان شوند
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرگ ققنس
جمله از زاری او حیران شوند
بعضی از بی قوتی بیجان شوند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
خلق وملک و شاه سرگردان شوند
عاقبت از ظلم و کین ویران شوند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
تا من و توها همه یک جان شوند
عاقبت مستغرق جانان شوند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
احولی چون دفع شد یکسان شوند
دو سه گویان هم یکی گویان شوند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳ - نکوهیدن ناموسهای پوسیده را کی مانع ذوق ایمان و دلیل ضعف صدقاند و راهزن صد هزار ابله چنانک راهزن آن مخنث شده بودند گوسفندان و نمییارست گذشتن و پرسیدن مخنث از چوپان کی این گوسفندان تو مرا عجب گزند گفت ای مردی و در تو رگ مردی هست همه فدای تو اند و اگر مخنثی هر یکی ترا اژدرهاست مخنثی دیگر هست کی چون گوسفندان را بیند در حال از راه باز گردد نیارد پرسیدن ترسد کی اگر بپرسم گوسفندان در من افتند و مرا بگزند
تا حروفش جمله عقل و جان شوند
سوی خلدستان جان پران شوند
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۱ - جنگ کردن سام با فرعین دیو و چگونگی آن
نه پائی که جائی گریزان شوند
نه دستی که کوی گریبان شوند
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
صور دمم تا همه بی جان شوند
جان چو نماند سوی جانان شوند
از تگ دوزخ به بهشتی روند
وز تگ طوبی به گلستان شوند
گرچه در این چاه بدن بوده اند
[...]
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۷ - در تنبیه سخنوران هنرپرور بر آنچه دربایست شعر است تا مقبول طباع و مطبوع اسماع افتد
تن بگذارند و همه جان شوند
کوه ببرند و سوی کان شوند
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰
یاران به روز حادثه برق جهان شوند
چون یار شد جهان، همگی مهربان شوند
لنگان روند در قدمم، چون سبک روم
چون پا به سنگ برزنم، آتش عنان شوند
جوشند چون مگس به لبم گاه نوشخند
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا
اختوران از دیده ها پنهان شوند
همچو یوسف در چه کنعان شوند
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۱ - حکایت شخص مسافر
فیالمثل از خضر گریزان شوند
بارکش غول بیابان شوند