فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس
هر آن کش راه باشد بی کرانتر
به روی دوست باشد شادمانتر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
نهانی نیست از بندش نهانتر
نه چیزی از قضای او روانتر
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر
نه ابر از ابر نیسان دُرفشانتر
نه باد از باد بستان خوشعنانتر
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
لطف از دم صبح جان فشانتر
زخم از شب هجر جانستانتر
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
بر روی زمین ز سگ دوانتر
وز زیر زمینیان نهانتر
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
خالی از زلف عنبر افشانتر
چشمی از خال نامسلمانتر
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
غمزش از غمزه تیز پیکانتر
خندش از خنده شکر افشانتر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
نکردی بام را باران چنان تر
که کردی نرگسش در یک زمان تر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۹
عشق جانست عشق تو جانتر
لطف درمان و از تو درمانتر
کافریهای زلف کافر تو
گشته ز ایمان جمله ایمانتر
جان سپردن به عشق آسانست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
لیلی خود ازو خراب جان تر
گشته نفس از نفس گرانتر
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۳ - بازگشتن کبک خرامان از کوه، و شتر پرنده را بر جناح رفتن، رشته دراز دادن، و کبوتر دیوانه را پر کم گذاشتن
میرفت و دو چشم خون فشانتر
خونابهٔ چشم زو روانتر
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۴
دلی دارم ز چشمت ناتوانتر
وجودی از دهانت بینشانتر
چو اشکم در کنار ای در سیراب
اگر آنی شپی باری روانتر
رقیبت مهربانیها نماید
[...]
وحشی بافقی » ناظر و منظور » رفتن شاهزاده منظور به شکار و باز را بر کبک انداختن و شام فراق ناظر را به صبح وصال مبدل ساختن
کنند از آب چون لب تشنگان تر
کند ذوق آنکه باشد تشنه جانتر
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴۹
زمهرخامشی شد خرده رازم پریشانتر
که زخم صبح گشت ازبخیه انجم نمایانتر
نه از گل نکهتی بردم نه زخمی خوردم ازخاری
نسیمی زین چمن نگذشت ازمن دامن افشانتر
درآغوش گلم ازغنچه خسبان برون در
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
به کینه از جفاکاری عیان تر
به بیداد از بلا نامهربان تر
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴
دلم تابان مهر اوست یا رب باد تابان تر
بصر حیران حسن اوست یا رب باد حیرانتر
فروزان از جمال دوست شد چشم خدا بینم
خدایا دم بدم سازش بلطف خود فروزانتر
مرا گیرد ز من هر دم دگر با خویشتن آرد
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
بتی دارم به حسن از کافرستان کافرستانتر
زبان از لعل و لعل از شکّرستان شکّرستانتر
رخش چون مهر اما پارهای از مهر تابانتر
دو ابرو ماه عید اما ز ماه اندک نمایانتر
گذارش بر ره دلها فتد گر از قضا روزی
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱
ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشتهمژگانتر
ندیدم از تو آشوب جهانی نامسلمانتر
ز بهر آنکه ریزی بر زمین خون اسیران را
شوی از چشم مست خویشتن هر روز مستانتر
خرام از قد و قد از ناز و ناز از جلوه زیباتر
[...]