زمهرخامشی شد خرده رازم پریشانتر
که زخم صبح گشت ازبخیه انجم نمایانتر
نه از گل نکهتی بردم نه زخمی خوردم ازخاری
نسیمی زین چمن نگذشت ازمن دامن افشانتر
درآغوش گلم ازغنچه خسبان برون در
ندارداین گلستان شبنم ازمن پاکدامانتر
به ذوقی سینه پیش تیر دلدوزش هدف سازم
که گردد غنچه پیکانش از سوفار خندانتر
نشد سنگ ملامت از دویدن مانع مجنون
که در کهسارها سیلال می باشد شتابانتر
مبین گستاخ در رخسار شرم آلوده خوبان
که باشد درنیام این تیغ بی زنهار عریانتر
به گرمی گرچه اخگر به کباب تازه می چسبد
به دل می چسبد آن لبهای چون یاقوت چسبانتر
اگربیند غزال آن گوشه چشمی که من دیدم
شود ازدیده قربانیان صدپرده حیرانتر
تمنا در دل مرغ قفس بسیار می باشد
نسازد تنگدستی آرزوراتنگ میدانتر
ثمر را می کند پیوند درچشم جهان شیرین
سرمنصوراز دار فنا گرددبه سامانتر
زگنج اندوختن گفتم شود طول امل ساکن
ندانستم که در گوهر شود این رشته پیچانتر
شد ازموی سفید آسودگی از رشته جانم
که وقت صبحدم شمع از دل شبهاست لرزانتر
بغیراز سنگ ،دندان طمع را نیست درمانی
که گردد اره از چوب ملایم تیز دندانتر
چنان کز برگ گل گردید رسوابوی گل صائب
زمهر خامشی راز نهانم گشت عریانتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم تابان مهر اوست یا رب باد تابان تر
بصر حیران حسن اوست یا رب باد حیرانتر
فروزان از جمال دوست شد چشم خدا بینم
خدایا دم بدم سازش بلطف خود فروزانتر
مرا گیرد ز من هر دم دگر با خویشتن آرد
[...]
بتی دارم به حسن از کافرستان کافرستانتر
زبان از لعل و لعل از شکّرستان شکّرستانتر
رخش چون مهر اما پارهای از مهر تابانتر
دو ابرو ماه عید اما ز ماه اندک نمایانتر
گذارش بر ره دلها فتد گر از قضا روزی
[...]
ز زلف بیقرار یار دارم دل پریشانتر
ز مار زخم دارم بر خود از اندوه پیچانتر
به بخت خود به روز خود به حال خود به کار خود
بسی نالانتر از رعدم بسی از ابر گریانتر
به هرسو کآورم رخ بینم از بس پیلرفتاری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.