گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی

 

همه کاخ را کار اندام کرد

پسش خان گشتاسپیان نام کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹

 

کجا مادرش روشنک نام کرد

جهان را بدو شاد و پدرام کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۴

 

دلفروزو فرخ‌پیش نام کرد

ز خوبان مر او را دلارام کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۶

 

همان ماده آهنگ بهرام کرد

بغرید و چنگش به اندام کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۶

 

سرنامه گفت آنک بهرام کرد

همه دوده و بوم بدنام کرد

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان

 

نریمان یل نام او سام کرد

به مهرش روان و دل آرام کرد

اسدی توسی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۶ - رزم شهریار با نقابدار زرد پوش

 

بدانگه که مادر مرا نام کرد

مرا نام نامی دلارام کرد

عثمان مختاری
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲

 

تا شهریار دادگر آهنگ شام کرد

صبح مخالفان همه در شام‌شام کرد

پیرار بر عدو ظفر از سوی بلخ یافت

وامسال بر ظفر سفر از سوی شام‌ کرد

یک سال شد به شرق و دگر سال شد به غرب

[...]

امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۲۹ - بد گمان شدن و گریختن بهک و کشته شدنش

 

به دارای کیماک پیغام کرد

که دشمن چرا پیشت آرام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۵۱ - رسیدن آتبین به خشکی

 

بر آن مرز مردم چو آرام کرد

دمندان مرآن آب را نام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۷ - آگاه شدن کوش از آمدن قارن

 

نه قارن بدو هیچ پیغام کرد

نه کوش اندر آن رزم آرام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۶۸ - خواندن ساکنان شهر به تسلیم

 

وزآن پس سوی شهر پیغام کرد

که شاه شما کارِ بس خام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۷۷ - ساختن چند شهر در کوه طارق

 

برآن کوه چون مردم آرام کرد

مر آن آب را ناحهه نام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹۵ - گردیدن کوش به گردِ کشور

 

یکی را از آن طلطمه نام کرد

بدان مرز یکچند آرام کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۲۰ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش

 

همان گه سوی سلم پیغام کرد

که شاه این جهان را برآن نام کرد

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۹ - رفتن اسکندر به ری و خراسان

 

به هرای گنجش چو بدرام کرد

به پهلو زبانش هری نام کرد

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴