فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵
به شهر اندرش خواب و آرام نیست
نشستش به جز با دد و دام نیست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۹
تو رامی و با تو جهان رام نیست
چو نام خورده آید به از جام نیست
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
کرا زامر ملک اندر آرام نیست
مبارک تر از نام او نام نیست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
پدر گفت کاین رای پدرام نیست
تو خُردی, ترا رزم هنگام نیست
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست
تا به کام او شوم این کار جز ناکام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستی کنم
زان که در هجر دلارامم مرا آرام نیست
ای پسر دی رفت و فردا خود ندانم چون بود
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشهٔ ایام نیست
پختهٔ عشقم شراب خام خواهی زان کجا
سازگار پخته جانا جز شراب خام نیست
با فلک آسایش و آرام چون باشد ترا
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۶ - گشودن اسکندر دز دربند را به دعای زاهد
به از نام نیکو دگر نام نیست
بد آنکس که نیکو سرانجام نیست
عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۱ - المقالة السادسه
گفت بر من زین سخن جز نام نیست
لاجرم یک ساعتم آرام نیست
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸
عشق سیمرغ است، کو را دام نیست
در دو عالم زو نشان و نام نیست
پی به کوی او همانا کس نبرد
کاندر آن صحرا نشان گام نیست
در بهشت وصل جانافزای او
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو
گفت من، گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز بخلوتگاه حق آرام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷ - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است
ای بسا سگپوست کاو را نام نیست
لیک اندر پرده بی آن جام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید کی خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا
بر من از هستی من جز نام نیست
در وجودم جز تو ای خوشکام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زندهاند و سخنگوی و سخنشنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدُّنیا جیفةٌ وَ طُلّابُها کلابٌ و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی
در جهان مردهشان آرام نیست
کین علف جز لایق انعام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
این زمان جز نفی ضد اعلام نیست
اندرین نشات دمی بیدام نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۹ - باز دادن شاه گنجنامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم
زآنک این دیوانگی عام نیست
طب را ارشاد این احکام نیست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶
جام می پر کن که جز جام می ام انجام نیست
تا به کام او شوم کاین کار جز با گام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستم کنی
زان که در هجر دل آرامم مرا آرام نیست
دی به سردی رفت و فردا خود ندانم چون کنم
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸
محنت سرای دهر چو جای مقام نیست
آسایشی در او ز حلال و حرام نیست
بی سور و ماتم و غم و شادی در این جهان
شامی به صبح رفته و صبحی به شام نیست
گر ملک کائنات به خورد کسی دهند
[...]