ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۴۳
حق تعالی که مالک الملکست
لیس فی الملک غیره مالک
برساند به یکدگر ما را
انه قادر علی ذلک
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۸۲- سورة الانفطار- مکیة » النوبة الثالثة
یقول مولای: اما تستحی
ممّا اری من سوء افعالک؟!
فقلت: یا مولای رفقا، فقد
افسدنی کثرة افضالک!
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
چو بر دریا زند تیغ پلالک
به ماهیگاو گوید کیف حالک
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول
چو نه ملکست اینجا و نه مالک
نجات تست اگر گردی تو هالک
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید
چنین راندم قلم ای مرد سالک
زوصلت میکنم فردای مالک
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
یقین در پیش دار ای مرد سالک
که در عین یقین گیری ممالک
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مکان کوی میگردید سالک
از آن شد زبدهٔ کلّ ممالک
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چرا کاینجا بود از عشق سالک
هنوز از عشق گردد عین مالک
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تو سالک هم منم اینجای سالک
حقیقت زندهام اندر ممالک
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
وزیر تست عقل اندر ممالک
تو عشقی لیک اندر عشق هالک
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۶
رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک
ای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالک
با مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچک
بر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالک
ای نازک نازکدل دل جو که دلت ماند
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب
دو خُطْوَه بیش نبْود راهِ سالک
اگر چه دارد آن چندین مَهالک
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۱ - قاعده در بطلان حلول و اتحاد
شود با وجه باقی غیر هالک
یکی گردد سلوک و سیر و سالک
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۰ - اشارت به زنار
اگر کناس نبود در ممالک
همه خلق اوفتند اندر مهالک
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هفتم » بخش ۱ - الفصل السّابع فی معرفة الزّمان و المکان
بلکه خود هست دایماً هالک
«لمن الملک» بشنو از مالک
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۶
از صد هزار سالک فردی رسد به آنجا
فردی رسد به آنجا از صد هزار سالک
با ذات حضرت او غیری چه کار دارد
اعیان و جمله اسما در ذات اوست هالک
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب
پی به مقصود کی برد سالک
نا شده نفس خویش را هالک