فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
همی تا دیگران نیکی سگالند
به توبه جان بدخواهان بمالند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۵ - التمثّل فیالرؤیاء و تعبیره و هو ثمانون رؤیا عجیبة
راحت آن نوع را که در مالند
محنت آن نوع را که برکالند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۶ - حکایت شبلی رحمةاللّٰه در اخلاص و ریا
آن کسانی که بستهٔ حالند
برگذشته ز قیل و از قالند
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین
زنان مانند ریحان سفالند
درونسو خبث و بیرونسو جمالند
عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق
چو اصحابش کواکب را مثالند
بنور صبح همرنگ از کمالند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
کواکب نیز گردان وصالند
گهی اندر هبوط و گه وبالند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید
چو برخی در وصال و در جلالند
همش برخی نهانی در وبالند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
بسی رفتند و در عین جلالند
مثال انبیا اندر وصالند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز بهر جنّت اینجا در وبالند
در اینجاگه طلبکار وصالند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرنجانشان که آخر در زوالند
که همچون تو یقین در قیل و قالند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید
تعالی اللّه نور لایزالند
کنون اندر تجلّی جلالند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۰
زِ دُورِ چرخ، چه نالی؟ زِ فعلِ خویش بِنال
که از گزندِ تو، مردم، هنوز مینالند
نگفتمت که: چو زنبور، زشتخوی مباش؟
که چون پَرَت نَبُوَد، پای در سَرَت مالند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۱
نفس ظالم، مثال زنبورست
که جهانش ز دست مینالند
صبر کن تا بیوفتد روزی
که همه پای بر سرش مالند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۱ - در بیان آنکه چنانکه موسی علیه السلام با قوت نبوت و عظمت رسالت جویای خضر علیه السلام گشته بود مولانا قدسنا الله بسره العزیز با وجود چندین فضایل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بینظیر بود و مثل نداشت طالب شمسالدین تبریزی قدس اللّه سره العزیز گشته بود
اولیا هم که صاحب حالند
همه بر روی او چو یک خالند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۹ - حدیث بخشش جان و نوازش از ملک غازی مسلمانان دهلی را به لطف بی حد و بی مر
یکی گفت: این همه کفران سگالند
کسان در قتل ایشان بی و بالند!
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - غزل سرائی باربد از زبان خسرو
گهی با سرو سنبل دست مالند
گهی افسانهٔ هجران سکالند
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۲ - تمثیل در بیان وحدت کارخانه عالم
کواکب گر همه اهل کمالند
چرا هر لحظه در نقص و وبالند؟
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۲
خلق دنیا مقلد قالند
اهل عقبی مقید حالند
ای خوشا وقت ما و آن یاران
که منزه ز قال و از حالند
دیگران گوشمال مال خورند
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۲ - طلب کردن پادشاه مصر یوسف را علیه السلام برای تعبیر خواب خود و تعلل کردن وی تا آنچه میان وی و زنان مصر گذشته بود تفحص نمایند
بگفتا گاو و خوشه هر دو سالند
به اوصاف خودش وصاف حالند