گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

همی تا دیگران نیکی سگالند

به توبه جان بدخواهان بمالند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین

 

زنان مانند ریحان سفالند

درون‌سو خبث و بیرون‌سو جمالند

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

چو اصحابش کواکب را مثالند

بنور صبح همرنگ از کمالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

کواکب نیز گردان وصالند

گهی اندر هبوط و گه وبالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید

 

چو برخی در وصال و در جلالند

همش برخی نهانی در وبالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل

 

بسی رفتند و در عین جلالند

مثال انبیا اندر وصالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز بهر جنّت اینجا در وبالند

در اینجاگه طلبکار وصالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

مرنجانشان که آخر در زوالند

که همچون تو یقین در قیل و قالند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید

 

تعالی اللّه نور لایزالند

کنون اندر تجلّی جلالند

عطار
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۰

 

زِ دُورِ چرخ، چه نالی؟ زِ فعلِ خویش بِنال

که از گزندِ تو، مردم، هنوز می‌نالند

نگفتمت که: چو زنبور، زشت‌خوی مباش؟

که چون پَرَت نَبُوَد، پای در سَرَت مالند

سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۱

 

نفس ظالم، مثال زنبورست

که جهانش ز دست می‌نالند

صبر کن تا بیوفتد روزی

که همه پای بر سرش مالند

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲

 

من آن مورم که در پایم بمالند

نه زنبورم که از دستم بنالند

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - غزل سرائی باربد از زبان خسرو

 

گهی با سرو سنبل دست مالند

گهی افسانهٔ هجران سکالند

امیرخسرو دهلوی
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۲ - تمثیل در بیان وحدت کارخانه عالم

 

کواکب گر همه اهل کمالند

چرا هر لحظه در نقص و وبالند‌؟

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۲

 

خلق دنیا مقلد قالند

اهل عقبی مقید حالند

ای خوشا وقت ما و آن یاران

که منزه ز قال و از حالند

دیگران گوشمال مال خورند

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲