نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
من و زین پس زمینبوس وثاقت
ندارم بیش از این برگ فراقت
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
چنان خو کرده بودم بی فراقت
چنان بودم چنینم نیست طاقت
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
کنون برخیز پیش آور براقت
که میدانم که چونست اشتیاقت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو کوه از غم بریزد در فراقت
گلی را چون بود زین بیش طاقت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
شود ریزان درین ره ز اشتیاقت
فنا آمد مر ایشان را فراقت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید
کنم منصور این قسم فراقت
کنم اندر نمود اشتیاقت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
چنان باید که باشد اشتیاقت
بما تا نبود اینجا گه فراقت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۲ - نداکردن حضرت آفریدگار عزّ شأنه با آدم علیه السّلام که چون عجز آوردی از عقوبت تو درگذشتم و امّا از بهشت بیرون رو
کنون خواهی شدن با او رفاقت
بسوی ما بود هم اشتیاقت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۵ - پاسخ دادن پاکباز هاتف غیب را و عجز آوردن او از خودی خود
گهی در وصل و گاهی درفراقت
میان خون فتاده ز اشتیاقت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
بنوش آن جام اگر داری تو طاقت
ز هستی کن خراب آنگه وثاقت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
یکی بین عقل محو آمد فراقت
کنون از عشق کل بین اشتیاقت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
دل عشّاق خون شد از فراقت
حقیقت نافه شد از اشتیاقت
سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند
باری بگذر که در فراقت
خون شد دل ریش از اشتیاقت
بگشای دهن که پاسخ تلخ
گویی شکرست در مذاقت
در کشتهٔ خویشتن نگه کن
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹
به جفت چشم ِ سیاه و به ابروی طاقت
که در فراق توام نیست بیش از این طاقت
هلاک میشوم آخر بیا و دستم گیر
که پادزهر دل است آن لب چو تریاقت
مگر هم ایلچیِ آه صبحگاهیِ من
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - بردن شکر خسرو را به خانهٔ خویش به مهمانی
مرا خواهی تو کش خواه اشتیاقت
که بی تزویج، دورم ز اتفاقت
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۳۱ - پیغام فرستادن عاشق بمعشوق
بمردم نازنینا در فراقت
به جان آمد دلم در اشتیاقت
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۳۱ - پیغام فرستادن عاشق بمعشوق
به آب دیدهٔ من در فراقت
به آه و نالهٔ من ز اشتیاقت
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶
تا چند نالم من در فراقت
گشتم ز دوری بی صبر و طاقت
دل شد ز دستم جان بر لب آمد
ای نور دیده در اشتیاقت
درویش مسکین در کویت آمد
[...]