فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۳
ازین لشکر اکنون ترا خواستهست
ندانم که بر دل چه آراستهست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴ - در بی ثباتی عمر
بسنده کن آنچ ایزد آراسته ست
وگر تو نخواهی خود او خواسته ست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳ - گفتگوی صلح با فرستاده ی مانوش
اگر شاه را آرزو خواسته ست
همه جنگ و پرخاش برخاسته ست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۵ - نامه ی بهک شاه ماچین به نزدیک آتبین و پاسخ وی
مرا کشور و لشکر آراسته ست
همه گنج و خانه پر از خواسته ست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا
دگرها پر از گنج آراسته ست
همه خانه ها گوهر و خواسته ست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۵ - آگاهی ایرانیان از نیرنگ کوش و کارزار با دشمن
بدین آرزو نیز برخاسته ست
که از کوش رزم شما خواسته ست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲۰ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش
کنون شاه سقلاب برخاسته ست
ز سلم آرزو رزم من خواسته ست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
کفِ کژ کز بحر صدقی خاستهست
اصل صاف آن فرع را آراستهست
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۰ - حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزادمردی
سرش پادشاه یمن خواستهست
ندانم چه کین در میان خاستهست!
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۶۳ - حکایت سؤال و جواب حکیم که حلال زاده کیست و نشانه آن چیست
آن گیا کز خوید گندم خاسته ست
خوید گندم را به خود آراسته ست
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۵ - در بیان آنکه مقصود از اینها که مذکور شد چیست
چون به نعت شاهی او آراستهست
راهدان از شاه او را خواستهست
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۵ - در فضیلت مطلق سخن که در فضیلت وی سخن مطلقا نیست
صبحدم آن نفحه چو برخاسته ست
خشک و تر این چمن آراسته ست
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۵ - در دعای دولتخواهی حضرت ولایت پناهی عبیداللهی لازالت ایام بقائه مصونة عن التناهی و مأمونة عن اصابة الدواهی
نهالی ز آب و گلم خاسته ست
کزو باغ طبع من آراسته ست
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۱ - گفتار در فضایل سخن و سخنوری و تقریب نظم این منظومه از عیب تکلف بری که نامزد است به خردنامه اسکندری
به چندین هنر پیر آراسته ست
ولی نی چو خوبان نوخاسته ست
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۹ - داستان خاقان چین که تحفه حقیر به اسکندر فرستاد و به حکمتی شریفش آگاهی داد
همانا نهان نکته ای خواسته ست
که در چشمش آن را بیاراسته ست
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۴ - بردن حضرت ابراهیم ع اسماعیل را برای قربانی به صحرای منی
پادشاهی وعده او خواسته ست
بزم میهمانی او آراسته ست
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷
ای که گفتی غم درون سینه جانفرساست، هست
خامشیم اما اگر دانی که حق با ماست، هست
این سخن حق بود و گاهی بر زبان ما نرفت
چون تو خود گفتی که خوبان را دل از خاراست، هست
دیده تا دل خون شدن کز غم روایت می کنی
[...]