فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۹ - داستان کسری با بوزرجمهر
ازان کس که بستد بدو بازده
ازان پس به مرو اندر آواز ده
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴
ساقیا مستان خوابآلوده را آواز ده
روز را از روی خویش و سوز ایشان ساز ده
غمزهها سر تیز دار و طرهها سر پست کن
رمزها سرگرم گوی و بوسها سرباز ده
سرخ روی ناز را چون گل اسیر خار کن
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
ای سپه عشق تو بر ما زده
صبر و دل ما همه یغما زده
جان من از عشق تو لرزان شده
همچو تن مردم سرما زده
بر من بیچاره نبخشی و من
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۱ - رغبت نظامی به نظم شرفنامه
به مرغ زبانبسته آواز ده
که پرواز پارینه را ساز ده
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو
جهان را به پیروزی آواز ده
ز ما مژدهٔ خرمی باز ده
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل
تُرکِ سمن خیمه به صحرا زده
ماهچه خیمه به ثریا زده
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
مستمند خویش را آواز ده
بیدل تست او، دل او بازده
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
این حسد را بر جسد طغرا زده
و آن ریا را از هوا سودا زده
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
حق بدو گفتا جوابش بازده
سوی او از سوی ما آواز ده
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۰ - در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان
ای وصالت آتشی در ما زده
هرچه غیرتست کلی لازده
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۵ - تفسیر أَسْفَلَ سافِلینَ إِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنونٍ
ای اجل وی ترک غارتساز ده
هر چه بردی زین شکوران باز ده
حکیم نزاری » ادبنامه » باب یازدهم - در تمهید معذرت از گناه و کیفیّت آن » بخش ۵ - حکایت
چو عیسی ز امّت تبرّا زده
سم خر ز بهر خران وازده
حسینی » کنز الرموز » بخش ۳۷ - در بیان سماع و کیفیت آن میفرماید
رطل ما بستان لبالب بازده
پس سقیهم ربهم آواز ده
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰
خیز و کار رفتنت را ساز ده
همرهان خویش را آواز ده
مرغ گل را در زمین پوشیدهدار
مرغ دل را در فلک پرواز ده
گر گمان داری ز معنیدان بپرس
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - فی التوحید و المعرفه
آتش سودای تو بر ما زده
ما همه از بهر تو سودا زده
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۶۲
تخت خیری بین دگر بر تخته ی خارا زده
خیمه سلطان گل بر دامن صحرا زده
دوستان در بوستان برگ صبوحی ساخته
بلبلان گلبانگ بر طوطی شکرخا زده
از شقایق در میان سبزه فرّاش ربیع
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۳ - کشته شدن جهانسوز بر دست سام
تو هم لشکر خویش را ساز ده
دل سرکشان را همه باز ده