چو از راز او گشت آگاه سام
برآورد شمشیر کین از نیام
به نامآوران گفت جنگ آورید
جهان بر بداندیش تنگ آورید
که دیگر به فرموده شاه چین
جهانسوز نگشاید اینجا کمین
تکش با تمرتاش و قلواد گرد
کشیدند تیغ از پی دستبرد
سران یکسره تیغ کین آختند
بدان لشکری جنگ درتاختند
سهیل جهانسوز و سام دلیر
به هم درفتادند چون پیل و شیر
فراوان بگشتند با یکدگر
نه آن را خطر بد نه این را ظفر
جهانجو بدو تاخت ناگه ستور
بزد تیغ و سر از تنش کرد دور
وز آن پس بدان لشکرش حمله کرد
بیفکند از سرکشان چند مرد
ز خون سبزه را کرد شنگرف پوش
یلان را همی داد ز الماس نوش
چو دیدند آن لشکر نامدار
که سالارشان کشته شد گاه کار
دمادم سپهبد درآمد ز جای
سران را در انداخت از بادپای
سواری فرستاد سام دلیر
همانگه به نزدیک فرهنگ شیر
که شه باز کرده ره ریمنی
پذیرفت گفتار اهریمنی
تو هم لشکر خویش را ساز ده
دل سرکشان را همه باز ده
برآرای لشکر که اینک ز راه
رسیدم که از شه شوم کینهخواه
از آن سو خبر سوی فغفور شد
تو گفتی که هوش از سرش دور شد
دگرباره دستور را خواند پیش
ببارید خوناب از چشم خویش
ز رزم جهانسوز و سام دلیر
سخن گفت بیمر به دستور پیر
که سام دلاور شده چیرهدست
کمین آوران را سرآورده پست
کنون رخ بیارد سوی تاختن
نیارم برو تیغ کین آختن
بدو گفت پرمایه دستور پیر
که گفتار من یکسره یادگیر
بگو کز جهانسوز پرخاشخر
مرا نیست زین حیله اصلا خبر
چو آن زابلی این نوا بشنود
همانا سوی رزم و کین نگرود
وگر سرکشی سازد و بدخوئی
تو باید که گیری ره نیکوئی
برهنه مکن تیغ و در بر فکن
سبک در شوی سوی آن تیغزن
همه لابه سازی و خواهش گری
بدان تا نیاید سر داوری
وز آن پس مشو هیچ در کار سست
دگر روی کن سوی مکر نخست
سخن زان ز بیماری دخت خویش
به مرگش دل خویش را ساز ریش
پذیرفت گفتار او شهریار
ز نو حیله را شد ز نو خواستار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، سام که به راز دسیسههای دشمنان آگاه شده، شمشیر خود را از نیام بیرون میآورد و به لشکرش دستور میدهد که آماده جنگ شوند. او از آنها میخواهد که به دشمنان فشار آورده و با قدرت به نبرد بپردازند. سام و جنگجوهای دیگر با هم به سختی میجنگند و در این میان، سام دشمنی را به قتل میرساند و به لشکر خود حملهور میشود.
سپس، خبر کشته شدن سالار لشکر به گوش فغفور، سردار دشمن میرسد و او به شدت نگران میشود. او نزد مشاور خود میرود و به او میگوید که باید برای جنگ آماده شوند و تدابیر لازم را بیندیشند. مشاور با ارائه راهنماییهایی به فغفور، او را ترغیب میکند که باید از زابلی (سام) احتیاط کند و با فریب و حیل، او را به دام بیندازد. فغفور نیز با قبول این پیشنهاد، تصمیم به اجرای نقشه میگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که سام به راز او پی برد، با خشم شمشیر انتقامش را از غلاف بیرون آورد.
هوش مصنوعی: به نامآوران بگویید که باید به جنگ بپردازند و جهان را بر افرادی که بد فکر میکنند، فشار بیاورند.
هوش مصنوعی: دیگر به دستور پادشاه چین، اینجا دیگر جایی برای کمین کردن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در یک نبرد، آنها با ابزار خود یعنی تیر و کمان، شمشیر کشیدند تا به دزدی و غارت بپردازند.
هوش مصنوعی: سران به طور کامل آماده نبرد شدند و فرماندهان به سوی دشمن حمله کردند.
هوش مصنوعی: سهیل، ستارهای درخشان و درخشانتر از خورشید، و سام، جوانمردی شجاع و دلیر، به هم برخورد کردند؛ همچون دو حیوان نیرومند، فیل و شیر.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم در کنار یکدیگر به گشت و گذار پرداختند، نه ترسی از مشکلات داشتند و نه امیدی به پیروزی.
هوش مصنوعی: جهانگرد به سرعت به سمت او رفت و ناگهان با شمشیر به او حمله کرد و سرش را از بدن جدا کرد.
هوش مصنوعی: بعد از آن، به آن لشکر حمله کرد و تعدادی از سرکشها را از بین برد.
هوش مصنوعی: از خون سبزه، رنگی شبیه به شنگرف (رنگی قرمز و زیبا) ایجاد کرده و به دلیران (یالان) از معرفت و حکمت همانند الماس میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی آن لشکر معروف دیدند که فرماندهشان کشته شده، کار آنها دچار بحران شد.
هوش مصنوعی: سپهبد به تدریج از محل خود خارج شد و با قدرت و اقتدار، سران را تحت تأثیر قرار داد و به آنها شوک و هیجان زد.
هوش مصنوعی: سام دلیر، سواری را به سوی فرهنگ شیر فرستاد.
هوش مصنوعی: شه (پادشاه) راهی را باز کرده که به یک رومی میرسد و در این حین گفتار اهریمنی (بد) را قبول کرده است.
هوش مصنوعی: تو هم ارتش خود را آماده کن و دلهای سرکش را تسلیم کن.
هوش مصنوعی: سپاه را آماده کن، زیرا من به اینجا آمدم تا از پادشاه انتقام بگیرم.
هوش مصنوعی: از آن طرف خبری به فغفور رسید و تو گویی که او تمام هوش و حواسش را از دست داده است.
هوش مصنوعی: او دوباره دستور را خواند و از چشم خود اشک و خون ریخت.
هوش مصنوعی: از جنگهای سخت و دلیر مردان مانند سام، کسی به دستور پیر با شجاعت و قوت سخن گفت.
هوش مصنوعی: سام دلاور به طور قدرتمند و با مهارت، هر کسی را که در کمین نشسته و قصد آسیب زدن دارد، زیر سلطه و کنترل خود درآورده است.
هوش مصنوعی: اکنون چهرهات را به سوی من بیاور تا نتوانم برایت سلاح خونریزی آماده کنم.
هوش مصنوعی: دستور پیر به او گفت که سخنان من را بهدقت و کامل یاد بگیر.
هوش مصنوعی: بگو که من از آتش فراق و دردهایی که دنیا به وجود میآورد، به شدت رنج میبرم و از این نقشههای شیطانی هیچ اطلاعی ندارم.
هوش مصنوعی: زمانی که آن زابلی این نوا را میشنود، بدون شک به سوی جنگ و نبرد میرود.
هوش مصنوعی: اگر کسی بیاحترامی و بدرفتاری کند، تو باید راه نیکو و درست را در پیش بگیری.
هوش مصنوعی: تیغ را بیپرده نشان نده و با احتیاط آن را در آستین خود بگذار، تا آماده شوی برای رویارویی با آن کسی که تیغ میزند.
هوش مصنوعی: همه تلاش و خواهش و التماس میکنند تا زمانی که به داوری و قضاوت نهایی برسند.
هوش مصنوعی: پس از آن، هرگز در کارها سست و بیعلاقه نباش، بلکه دوباره به ترفند نخستین خود روی بیاور.
هوش مصنوعی: شخص به خاطر بیماری دخترش، قلب خود را به مرگ او عادت میدهد و در این حالت به سخن میآید.
هوش مصنوعی: پادشاه سخن او را پذیرفت و دوباره به دنبال نقشهای تازه برآمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.