گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۶

 

بپرسید زو کید و غمخواره شد

ز پرسش سوی دانش و چاره شد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷

 

که از بیم تیغ او سوی چاره شد

وزان جایگه شد خوار و آواره شد

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

ستور از تک و پویه بیچاره شد

زره شان به تن بر به صد پاره شد

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

چو ورقه چنان دید غم خواره شد

چو سر گشته ای زار و بیچاره شد

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور

 

بفرمود پیکار و بر باره شد

همه شهر با او به نظاره شد

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را

 

زدش تیغ بر بال تا پاره شد

چنان سهمگین مرغ بیچاره شد

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۸۰ - لشکر آرایی طیهور و پیام او به کوش و پاسخ وی

 

بدان سان ز دست تو بیچاره شد

که اندر جهان خوار و آواره شد

ایرانشان
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت تاجری که از فروختن کنیز خود پشیمان شد

 

ناگهش بفروخت‌، تا آواره شد

بس پشیمان گشت و بس بیچاره شد

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت خواجه‌ای که عاشق کودکی فقاع فروش شد

 

خواجه‌ای از خان و مان آواره شد

وز فقاعی کودکی بی‌چاره شد

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

نان پزی دیوانه و بیچاره شد

وز میان نان پزان آواره شد

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

در زمان او از میان دوپاره شد

از جهان جان ستان آواره شد

عطار
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۹

 

مقری صبوح کرده بر مناره شد

آوازه منادیِ او بر ستاره شد

در داد الصلات که هان ای صبوحیان

خیزید هین که دور حریفان سه باره شد

از بس که می کشند ز پس قاضی و خطیب

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۴

 

یار ما را دل ز دست عاشقی صد پاره شد

باز عقل از خان و مان خویشتن آواره شد

این دل صد پاره کش پیوندها کردم به صبر

آن همه پیوندهایش بار دیگر پاره شد

پاره پاره گشت سر تا پا دل پر آتشم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

از رشکِ خندهٔ تو دل غنچه پاره شد

این رازِ سرنهفتهٔ او آشکاره شد

در باغ دید شکل خرامیدن تو کبک

یک نک زد از کنار چمن کناره شد

از قطرهٔ عرق، خطِ سبز تو آب یافت

[...]

ناصر بخارایی
 

قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۹ - فی صفة الاماره

 

هر دلی کو پیرو اماره شد

از بلاد معرفت آواره شد

قاسم انوار
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۱ - در بیان حقیقت عشق و آثار و احکام آن

 

چونکه آمد عشق، عقل آو ا ره شد

وز جفای او خرد بیچاره شد

اسیری لاهیجی
 
 
۱
۲