یار ما را دل ز دست عاشقی صد پاره شد
باز عقل از خان و مان خویشتن آواره شد
این دل صد پاره کش پیوندها کردم به صبر
آن همه پیوندهایش بار دیگر پاره شد
پاره پاره گشت سر تا پا دل پر آتشم
از برای سوزش من بین چه آتشپاره شد؟
ماه من، بی تو چو شب تاریک شد چشم رهی
واندر این شب قطره های چشم من سیاره شد
چشم را گفتم که در خوبان مبین، نشنید هیچ
تا گرفتار یکی مردم کش خونخواره شد
دی رهی دید آن پری را و ز سر دیوانه شد
وز سر دیوانگی در پیش آن عیاره شد
دید چون دیوانگی من، بزد بر سینه سنگ
سختی دل بین که بستد سنگ و در نظاره شد
تا به کوه و دشت نفتد همچو فرهاد از غمت
چاره خسرو بکن کز دست تو بیچاره شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و درد عاشقی خود میپردازد. دل او به خاطر عشقش به شدت آسیبدیده و به قطعاتی تقسیم شده است. علیرغم تلاش او برای صبر و تحمل، این پیوندها دوباره پاره میشوند. دل او پر از آتش عشق است و در غیاب معشوق، جهان را تیره و تار میبیند. چشمهای او از اشک پر شده و به درد و رنج خود اشاره میکند. شاعر در قصیدهاش به دیوانگی ناشی از عشق و مواجهه با زیبایی محبوبش اشاره میکند و در نهایت، از غم و اندوهی که به او القا شده، سخن میگوید و از چارهای برای این درد میخواهد.
هوش مصنوعی: دوست ما به خاطر عشقش دل خیالش را به شدت آزرده کرده است و در نتیجه، عقل و منطق او از خانه و زندگیاش دور شده است.
هوش مصنوعی: دل من که قبلاً به خاطر پیوندهایش خیلی آسیب دیده بود، با صبر و تحمل جمع و جور شده بود، اما دوباره آن پیوندها از هم پاشید و دردش دوباره به سراغم آمد.
هوش مصنوعی: بدنم به شدت آسیب دیده و قلبم از عشق میسوزد. ببین چگونه شعلههای غم و عشق مرا پریشان کرده است.
هوش مصنوعی: عزیز من، بدون تو شب به شدت تاریک شده است. در این شب، اشکهای من به مانند ستارههایی در آسمان میدرخشند.
هوش مصنوعی: به چشم گفتم که در زیبایان نگاه نکن، اما آن را نشنید و در نتیجه به دام مردی خونیافت که جان مردم را میگیرد.
هوش مصنوعی: یک روز مردی راهی را دید که پر از زیبایی و جذبه بود و از شدت عاشق شدن، حالت دیوانگی به او دست داد. در نتیجه، در حضور آن پری زیبا، به حالت دیوانگان درآمد.
هوش مصنوعی: وقتی دیوانگی من را دید، بر سینهام ضربهای از سنگ سخت زد و دل بینا که به تماشا نشسته بود، متوجه شد که سنگ را شکست.
هوش مصنوعی: برای آنکه غم و اندوه تو مانند فرهاد بر کوه و دشت نیفتد، گوشهای برای خسرو پیدا کن تا از دست تو رنج نبرد و بیچاره نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد دانست آن که جرم خویش را بیچاره شد
آدم از جنت برای گندمی آواره شد
آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد
جبرئیل ما اسیر جادوی پتیاره شد
مجدالاسلام ادب را آسمان در بند کرد
آتشینش طوق گردن آهنینش یاره شد
عقل مطلق زیر دست جهل نامحدود گشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.