مقری صبوح کرده بر مناره شد
آوازه منادیِ او بر ستاره شد
در داد الصلات که هان ای صبوحیان
خیزید هین که دور حریفان سه باره شد
از بس که می کشند ز پس قاضی و خطیب
دستارهای سد چله شان پاره پاره شد
شب از پی پیاله و روز از پی خمار
این در جوار حیله و آن در غراره شد
قاضی معاف شد به قراتمغه از قلان
مقری به آل تمغا وضع از شماره شد
ضرب اصول محتسب و لحن دل گشای
در گوشِ هوش اهل طرب گوشواره شد
وا حسرتا که گردن و گوش صلاح و خیر
از شومی عوانان بی طوق و یاره شد
صدری معظم است و امیری ممکّن است
هر خر بطی که بر دو رکابی سواره شد
آری به اختلاف زمان از مدار چرخ
بسیار یک سواره امیر هزاره شد
دیریست تا خدنگ مرا از کمان کام
بیرون ز شستِ حیله و بازوی چاره شد
از جمع ضد خویش خرد را نزاریا
باید ضرورتا ز میان بر کناره شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از رشکِ خندهٔ تو دل غنچه پاره شد
این رازِ سرنهفتهٔ او آشکاره شد
در باغ دید شکل خرامیدن تو کبک
یک نک زد از کنار چمن کناره شد
از قطرهٔ عرق، خطِ سبز تو آب یافت
[...]
بال و پر محیط ز موج آشکاره شد
گردد یکی هزار چو دل پاره پاره شد
بالیدگی است لازمه التفات خلق
فربه به یک دو هفته هلال از اشاره شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.