اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۴ - در خاتمت کتاب
چنان چون به شاهی ترا یار نیست
چو من خلق را نیز گفتار نیست
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱
ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست
آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست
اندر بهی شدنت بیابد بها بهار
تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست
تا تو بهار یافتی از درد خستگی
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
گاه داد و دین و دانش در جهانت یار نیست
گر بجوئی چون تو اندر این هنر دیار نیست
دشمنان را روی چون دینار گشت از بهر این
خوارتر نزدیک تو از درهم و دینار نیست
جز عطا دادنت گاه باده خوردن شغل نه
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
از این جای خود جای گفتار نیست
چه گویم که گفتن چو دیدار نیست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۸ - دیدن فرامرز،دخمه هوشنگ شاه
بدین پرده بر راه گفتار نیست
تو را با بد و نیک او کار نیست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۵ - خوان دوم کشته شدن گرگان به دست فرامرز
که را برگزیدی که او خوار نیست
بدین داد بر جای پیکار نیست
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - اندرز
کس را بر اختیار خدای اختیار نیست
بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
قسمت چنان که باید کردست در ازل
و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست
بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در ستایش یمین الدوله بهرامشاه
ای بت لبت ملیست که آن را خمار نیست
وی مه رخت گلیست که رسته ز خار نیست
دیده ست کس گلی و ملی چون رخ و لبت
کانرا چنین که گفتم خار و خمار نیست
آورد نوبهار بتان را و هیچ بت
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۷۸
سروی بهراستی چو تو در جویبار نیست
نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست
جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست
یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست
زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۷۹
هر دل که جای دوستی شهریار نیست
برکام خویشتن نفسی کامکار نیست
هر سر که نیست بر سر حکم خدایگان
بر خط دین ایزد پروردگار نیست
هر جانکه نیست مهر ملک را برو قرار
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸۰
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۰ - گفتار اندر آراستن تخت بزرگ را شاه بهمن از برای لؤلؤ
مرا ایدرم گنج و دینار نیست
به گیتی مرا هیچ تیمار نیست
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۳ - آگاهی یافتن لؤلؤ از آمدن شاه بهمن از شکار و پذیره شدن لؤلؤ شاه را
چه کارش فتاد او که دیدار نیست
پذیره نیامد چو بیمار نیست
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۸ - نامه نبشتن شاه بهمن پیش شاه تیبال
بگفتم و زین بیش گفتار نیست
دل من سخن را خریدار نیست
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در مدح قاضی عبدالودود غزنوی
آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست
از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست
جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست
جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست
آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱
زین پسم با دیو مردم پیکر و پیکار نیست
گر بمانم زنده دیگر با غرورم کار نیست
یافتم در بیقراری مرکزی کز راه دین
جز نشاط عقل و جانش مرکز پرگار نیست
یافتم بازاری اندر عالم فارغ دلان
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱ - از قصیدهایست که در نصیحت و موعظت گفته و موجود از آن این است
ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار
کز مرد بختیار جزین اختیار نیست
پرهیزگار باش و چه سودست پند من
که امروز روز مردم پرهیزگار نیست
مرد خدای شو که خدای است دستگیر
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۲ - از ترجیع بندیست که اول آن ساقط و در مدح ابوالحسن علی بن الحسن البیهقی
بهتر ز روز دولت تو روزگار نیست
بعد از خدای چون تو خداوندگار نیست
با پای همت تو فلک زیر دست هست
با دست بخشش تو جهان پایدار نیست
سلطان که اختیار خدایست بر زمین
[...]
فلکی شروانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند
ای دوست در جهان چو تو عیار یار نیست
کو دل که از فراق تو بازار زار نیست