سروی بهراستی چو تو در جویبار نیست
نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست
جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست
یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست
زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود
پس نام او چرا زره مشکبار نیست
خواهم که بند و حلقهٔ او بِشمَرم یکی
هرچند بند وحلقهٔ او را شمارنیست
با خار نیست نرگس و بیخار نیستگل
گویند مردمان و مرا استوار نیست
زیراکهگِرد نرگس تو هست خارها
گرد گل شکفتهٔ تو هیچ خار نیست
جانا بهمن اشارت انگشت و لب مکن
کاندر اشارت تو دلم را قرار نیست
چون بنگری ز دور مکن غمزه زینهار
کز غمزهٔ تو جان مرا زینهار نیست
در چین اگرچه صنعت مانی نگار هست
زیباتر از تو در همه چین یک نگار نیست
مهر تو اختیار ملوک است تا تو را
جز مهر اختیار ملوک اختیار نیست
فرمانده عجم مَلِک اَرغو که بیرضاش
سیّاره را مسیر و فلک را مَدار نیست
از جُغری و ملکشه و الب ارسلان به ملک
معلوم خلق شد که چو تو یادگار نیست
در بخت او همی نرسد هیچ کوکبی
جز بخت او مگر به فلک بر سوار نیست
زان فخرکز چنار بود چوب تخت او
مأوی گه سپاه پری جز چنار نیست
گرچه سپهر بر همهکس هست کامکار
بر دولت مظفر او کامکار نیست
زیباتر از محبت او هیچ فخر نیست
رسواتر از عداوت او هیچ عار نیست
تا شد دل مخالف او همچو چشم مور
در چشم مور جز بُن دندان مار نیست
یک تن ز لشکرش بزند بر هزار تن
هرچند در نبرد یکی چون هزار نیست
آنجاکه تیغ اوست ز آتش سخن مگوی
آتش فتوح شعله و نصرت شرار نیست
وانجا که طبع اوست ز دریا مَثَل مزن
دریا ستارهگوهر و عنبر بخار نیست
قدر بلند او ز بلندی چنان شدست
کاوهام خلق را بَرِ او هیچ بار نیست
ای شاهزادهای که ز آزادگی و جود
بحری است همت تو که آنرا کنار نیست
اصلیتر از نژاد تو کس را نژاد نیست
عالیتر از تبار تو کس را تبار نیست
در شاهی و هنر خرد آموزگار توست
واندر جهان به از خرد آموزگار نیست
ذاتی است دولت تو که او را بر آسمان
جز آفتاب و ماه یمین و یسار نیست
فرخنده مجلس تو بهشتی است پر ز حور
گرچه بهشت و حور کنون آشکار نیست
هر دل که نام مهر تو بر خویشتن نبشت
جز با ستارهٔ طربش روزگار نیست
هر جانکه خطکین تو بر خویشتنکشید
جز با طلایهٔ اجلش کار زار نیست
شکرت شکارگه شد و دلها درو شکار
کس را چنین شکارگهی پرشکار نیست
من بنده خواستار قبول تو گشتهام
زیرا که جز مرا دل تو خواستار نیست
تا دست راد و رای بلند تو دیدهام
با ابر و آفتاب مرا هیچ کار نیست
طبعم ز بوی همت تو تازه چون شدست
گر خاک درگه تو چو زرّ عیار نیست
جانم به خاک درگه تو شاد چون شدست
گر بوی همت تو چو ابر بهار نیست
تا آسمان و برج و طبایع به اتفاق
جز هفت و جز دوازده و جز چهار نیست
پشت تو کردگار فلک باد روز و شب
زیراکه هیچ پشت به ازکردگار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و مقام بلند یک شخصیت خاص، که به نظر میرسد یک شاهزاده یا یک فرد برجسته باشد، سروده شده است. شاعر با استفاده از تشبیهات و تصویرسازیهای زیبا، او را از دیگران متمایز میکند و بر ویژگیهای خوب او تاکید مینماید. شاعر میگوید هیچ کسی به خوبی او نیست و در دنیای عشق و محبت، هیچ فخر و عاری به پای محبت او نمیرسد. همچنین به قدرت و منزلت او در بین مردم و در جامعه اشاره میکند و عظمتش را به آفتاب و ماه تشبیه میکند. شاعر خود را بندهٔ او معرفی میکند و به لطف و مهر او اشاره دارد. در نهایت، او را به عنوان یکی از بزرگترین و برجستهترین افراد زمان خود میستاید و به رابطهٔ عمیق خود با او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در جویبار هیچ درختی به زیبایی تو وجود ندارد و در قندهار نیز هیچ تصویری به نیکی تو نیست.
هوش مصنوعی: هرچند همدم ماه در زیبایی با او همتایی ندارد، اما یار شاه نیز در زیبایی با یار دیگر همخوانی ندارد.
هوش مصنوعی: موهای تو بویی چون مشک دارند و بر چهرهات زیباییای مانند زره میبخشد. حال چرا نام او زرهای با بوی مشک نیست؟
هوش مصنوعی: میخواهم که به زنجیر او متصل شوم، هرچند که نمیتوانم تعداد زنجیرهای او را بشمارم.
هوش مصنوعی: مردم میگویند که نرگس بدون خار نیست و گل هم بدون خار وجود ندارد، اما من به این مسائل بیتوجهام و استوار و قویام.
هوش مصنوعی: زیرا که دور و بر نرگس زیبای تو، خارها هیچ ارزش و اهمیتی ندارند، مانند گلهای شکفتهات که هیچ خاری در اطرافشان نیست.
هوش مصنوعی: عزیزم، با اشاره انگشت و لب به من پیام نده، زیرا دلم در پاسخ به این اشارات آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی از دور به من نگاه میکنی، لطفاً با نگاهی خاص و نازک نرم نکن، زیرا این نگاه تو جان مرا از دست خواهد داد و من دیگر نمیتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: هرچند در چین هنری به نام مانینگار وجود دارد، اما هیچ کس زیبایی تو را ندارد و در تمام چین هیچ تصویری به زیبایی تو پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو در دست صاحبان قدرت و سلطنت است، زیرا برای کسی مانند تو که این قدر با ارزش است، هیچگز چیزی جز عشق و محبت سلطنتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: فرماندهی ایرانی، مَلک ارغو، بیان میکند که بدون رضایت او، سیارهها نمیتوانند در مسیر خود حرکت کنند و افلاک نمیتوانند دور بزنند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که در میان پادشاهان و شخصیتهای بزرگ تاریخ، هیچکس به یادماندنیتر از تو نیست و تنها به یاد تو میاندیشند.
هوش مصنوعی: هیچ ستارهای جز بخت او در آسمان نخواهد درخشید، مگر اینکه او خود بر فراز آسمان قرار گرفته باشد.
هوش مصنوعی: چوب تخت او که از درخت چنار ساخته شده، نشانهای از عظمت و افتخار اوست. جز چنار، جایی برای استراحت سپاه پری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان بر همه افراد تاثیر میگذارد، اما کسی که خوشبختی و موفقیت را به دست آورده، همیشه در برابر سرنوشت موفق نخواهد بود.
هوش مصنوعی: زیباترین چیز در زندگی، محبت اوست و هیچ چیزی نمیتواند با آن برابری کند. از طرفی، عداوت و دشمنی او، رسوایی و ننگی بیشتر از این ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که دل کسی به دشمنی و مخالفت با او دچار شد، مانند چشم موری که در چشم مور دیگر است، جز راز و نفرت، چیزی در آن دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: شخصی از گروه او میتواند به تنهایی بر هزار نفر غلبه کند، زیرا در میدان نبرد، فردی که با تمام وجود و مهارت مبارزه میکند، ارزشش به اندازه هزار نفر است.
هوش مصنوعی: در جایی که قدرت او همچون تیغی است، درباره آتش سخن نگو؛ چرا که آتش پیروزی و شعلۀ پیروزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در جایی که طبیعت اوست، مقایسهاش با دریا نکن، زیرا دریا تنها یک تکه از ستارهها و عطرها نیست.
هوش مصنوعی: بلندی و مقام او به قدری زیاد شده که هیچکس نمیتواند به او نزدیک شود یا بر او تاثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: ای شاهزادهای که بخاطر آزادگی و generosity (نیکی و بخشش) در تو، دریایی وجود دارد، همت تو آنقدر بزرگ است که کنار هیچ چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: هیچ کس را نژادی برتر از نژاد تو نیست و هیچ کس تبارش از تبار تو بالاتر نیست.
هوش مصنوعی: در مقام پادشاهی و هنر، دانش و خرد معلم تو هستند و در این دنیا، چیزی بهتر از راهنمایی خرد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دولت و مقام تو به گونهای است که در آسمان تنها آفتاب و ماه به عنوان همپایان تو قرار دارند و هیچ چیز دیگری در این سطح نیست.
هوش مصنوعی: مجلس تو به قدری شادیآور و خوشایند است که مانند بهشتی پر از پریهای سرخوش به نظر میرسد، هرچند که بهشت و پریها در حال حاضر برای ما قابل مشاهده نیستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که نام عشق تو را در دلش به یادگار دارد، روزگارش بدون شادمانی و خوشی مانند ستارهای بینور خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که اثر عشق و زیبایی تو را بر قلبش حس کند، جز با سرنوشتی شگفتانگیز مواجه نخواهد شد.
هوش مصنوعی: شکر، جایگاهی برای شکار شد و دلها در آن گرفتار آمدند. هیچ کس را چنین جایگاه پرشور و پرجذبهای برای شکار نیست.
هوش مصنوعی: من به خواست تو نیازمندم، زیرا غیر از من کسی دیگر در دل تو جایی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که من قدرت و تدبیر تو را دیدهام، دیگر برای من اهمیتی ندارد که در زیر ابر یا آفتاب باشم.
هوش مصنوعی: طبیعت من به دلیل عطر و بوی همت تو تازه و زنده شده است، حتی اگر خاک درگاه تو به ارزش زر و طلا نباشد.
هوش مصنوعی: جانم به خاک درگاه تو خوشحال است، اما چرا که بوی اراده تو مثل باران بهاری نیست.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه چیز به جز تعداد محدودی از عوامل و ویژگیها، در نهایت به چند گروه اصلی تقسیم میشود. به عبارتی دیگر، تنوع و پیچیدگیهایی که در زندگی وجود دارد، در نهایت به چند اساس و اصل کلیدی برمیگردد.
هوش مصنوعی: خداوند یاریگر و پشتیبان توست در تمام روزها و شبها، چرا که هیچ پشتیبانی بالاتر از خداوند وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست
آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست
اندر بهی شدنت بیابد بها بهار
تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست
تا تو بهار یافتی از درد خستگی
[...]
کس را بر اختیار خدای اختیار نیست
بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
قسمت چنان که باید کردست در ازل
و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست
بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این
[...]
هر دل که جای دوستی شهریار نیست
برکام خویشتن نفسی کامکار نیست
هر سر که نیست بر سر حکم خدایگان
بر خط دین ایزد پروردگار نیست
هر جانکه نیست مهر ملک را برو قرار
[...]
آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست
از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست
جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست
جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست
آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
[...]
ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار
کز مرد بختیار جزین اختیار نیست
پرهیزگار باش و چه سودست پند من
که امروز روز مردم پرهیزگار نیست
مرد خدای شو که خدای است دستگیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.