گنجور

 
قطران تبریزی

ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست

آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست

اندر بهی شدنت بیابد بها بهار

تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست

تا تو بهار یافتی از درد خستگی

اندر همه جهان تن کس بی نهار نیست

جاوید جانت را بتن اندر قرار باد

کز تو بگیتی اندر کس را قرار نیست

عمر تو در نشاط و خوشی بی شمار باد

زیرا که با تو دانش و دین را شمار نیست

جان تو با تن تو ملک سازگار باد

چندان که باد و خاک بهم سازگار نیست

تو دوستدار خلق و ترا چرخ دوستدار

نفرین بر آن کسی که ترا دوستدار نیست

پشت و پناه خلق جهانی ز هر بدی

پشت و پناه تو بجز از کردگار نیست

جز مدح و آفرین تو کارم مباد و نیست

در دولتت بجز طربم نیز کار نیست

 
 
 
مسعود سعد سلمان

کس را بر اختیار خدای اختیار نیست

بر دهر و خلق جز او کامگار نیست

قسمت چنان که باید کردست در ازل

و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست

بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

سروی به‌راستی چو تو در جویبار نیست

نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست

جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست

یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست

زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست

از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست

جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست

جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست

آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق

[...]

قوامی رازی

ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار

کز مرد بختیار جزین اختیار نیست

پرهیزگار باش و چه سودست پند من

که امروز روز مردم پرهیزگار نیست

مرد خدای شو که خدای است دستگیر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قوامی رازی
فلکی شروانی

ای دوست در جهان چو تو عیار یار نیست

کو دل که از فراق تو بازار زار نیست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه