ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست
آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست
اندر بهی شدنت بیابد بها بهار
تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست
تا تو بهار یافتی از درد خستگی
اندر همه جهان تن کس بی نهار نیست
جاوید جانت را بتن اندر قرار باد
کز تو بگیتی اندر کس را قرار نیست
عمر تو در نشاط و خوشی بی شمار باد
زیرا که با تو دانش و دین را شمار نیست
جان تو با تن تو ملک سازگار باد
چندان که باد و خاک بهم سازگار نیست
تو دوستدار خلق و ترا چرخ دوستدار
نفرین بر آن کسی که ترا دوستدار نیست
پشت و پناه خلق جهانی ز هر بدی
پشت و پناه تو بجز از کردگار نیست
جز مدح و آفرین تو کارم مباد و نیست
در دولتت بجز طربم نیز کار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به ستایش شخصیتی بزرگ و مهربان میپردازد که در روزگار خویش، بهاری از شادی و خوشبختی را به ارمغان آورده است. او تأکید میکند که در absence این شخصیت، کسی شاد نیست و همه چیز وابسته به وجود اوست. شاعر آرزو میکند که عمر این فرد پر از نشاط و خوشی باشد و بر دوستی او با خلق و تأثیر مثبتش بر دیگران تأکید میکند. در پایان، شاعر میگوید که تنها کار او مدح و ستایش این فرد است و در زندگیاش جز شادی در کنار او، چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند تو در این دنیا تاجدار و صاحبسلطنت نیست، بهار خوشی آمده اما هیچکس در این شادی شریک نیست.
هوش مصنوعی: در زمانی که تو با زیبایی و خوبی خود به اوج میرسی، بهار نیز به زندگیات رونق میبخشد. اما اگر تو به این حالت نرسی، هیچ کسی را نخواهی یافت که باعث بهار و سرسبزی دلات شود.
هوش مصنوعی: زمانی که تو بهار را پیدا کردهای و از درد و خستگی رهایی یافتهای، در سرتاسر جهان هیچکس بدون آرامش و سیر نیست.
هوش مصنوعی: ای جان جاوید، آرامش تو در این خاک باشد، زیرا هیچ کس در دنیا به اندازه تو آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: زندگی تو پر از شادی و خوشی باشد، زیرا که همراه تو علم و دین بیپایان و فراوان است.
هوش مصنوعی: امیدوارم روح تو با بدنت در هماهنگی باشد، همانطور که باد و خاک هرگز به هم نمیپیوندند.
هوش مصنوعی: تو عاشق مردم هستی و آسمان نیز تو را دوست دارد، اما نفرین بر آن کسی که تو را دوست ندارد.
هوش مصنوعی: پشتیبان و حامی مردم، کسی است که از هر گونه بدی محافظت میکند و غیر از خداوند، کسی چنین پشتیبانی نیست.
هوش مصنوعی: جز ستایش و تحسین تو هیچ کار دیگری ندارم و در سایهی قدرت تو هیچ چیز جز شادمانی برای من نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس را بر اختیار خدای اختیار نیست
بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
قسمت چنان که باید کردست در ازل
و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست
بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این
[...]
سروی بهراستی چو تو در جویبار نیست
نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست
جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست
یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست
زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود
[...]
آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست
از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست
جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست
جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست
آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
[...]
ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار
کز مرد بختیار جزین اختیار نیست
پرهیزگار باش و چه سودست پند من
که امروز روز مردم پرهیزگار نیست
مرد خدای شو که خدای است دستگیر
[...]
ای دوست در جهان چو تو عیار یار نیست
کو دل که از فراق تو بازار زار نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.