عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » خصومت دو مرقع پوش
چون تو نه مردی نه زن در کار عشق
کی توانی کرد حل اسرار عشق
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت عربی که در عجم افتاد و سر گذشت او با قلندران
گر تو بپذیری به جان اسرار عشق
جان فشانان سرکنی در کار عشق
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
تا که گردد روشنت اسرار عشق
بعد از آن گردی تو خود انوار عشق
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی گشت در بازار عشق
یافت اوسر رشتهٔ اسرار عشق
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
پیش ما باشد همه اسرار عشق
پیش ما باشد همه گفتار عشق
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
گه بپوشی عقل رادستار عشق
گه ببندی شیخ را زنّار عشق
عطار » وصلت نامه » بخش ۴ - حکمت حق سبحانه وتعالی عز اسمه در بیرون آوردن آدم را از بهشت برای رموز حقیقی
باز منصور آمده ز اسرار عشق
از ره عشق آمده بر دار عشق
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۰
دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق
هم سر جان می دهند کیست خریدار عشق
خود نبود آدمی بلکه جمادی بود
هر که به جان و به دل نیست گرفتار عشق
قصه ی آن شیخ پیر کز پی هفتاد سال
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱
دوش مرا پیش کرد قافله سالارِعشق
گفت بیا طوف کن کعبۀ اسرارِ عشق
قافله برداشتم بادیه بگذاشتم
قافله بر ذکرِ حق بادیه بر خارِ عشق
تا به درِ کعبه برد حاجیِ نفسِ مرا
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۴
ای ز سودای تو در دل رونق بازار عشق
مرهم جانهاست از یاد لبت آزار عشق
دی که می رفتی به پیش عاشقان غمزه زنان
دیگران بسمل شدند و من شدم مردار عشق
من بدان نذرم که گر میرم به سویم بنگری
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴
چو حرفی بخوانی ز طومار عشق
شود منکشف بر تو اسرار عشق
بیار آب حسرت که جز سیم اشک
روان نیست نقدی ببازار عشق
نشانم ز کنج صوامع مجوی
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۳
پست طاقت طاق گشت از بار عشق
پای دل مجروح شد از خار عشق
بر زبان ناید کسی را نام دل
جان فروشانند در بازار عشق
بس گران باریست بار عشق و صبر
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۱
تافت بر جان و دلم انوار عشق
ای هزاران جان و دل ایثار عشق
بر میان جان خود بستیم باز
از پی ترسائی زنار عشق
گر بدیدی روی او مؤمن شدی
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰
ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق
در هر دلی ز تازه گلت خار خار عشق
هر چند سرخوشی ز می حسن یاد کن
ما را که جان رسید به لب در خمار عشق
محمل همین به سینه ویران ما گشاد
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۵۶ - تنگ شدن کار بر سلامان از ملالت بسیار شاه و حکیم را گذاشتن و با ابسال راه گریز برداشتن
از ملامت سخت گردد کار عشق
وز ملامتگر فزون تیمار عشق
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مسدس - غزل حضرت مخدوم [جامی] است که بحکم عالی مسدس کرده شده است
نیست اهل زهد را آگاهی از اسرار عشق
نقد دین بی قیمت افتادست در بازار عشق
از طریق عاقلی بیزار باشد زار عشق
دین همی بر باد باید داد در اطوار عشق