فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۶
یکی بندهام من گنهکار تو
کشیده سر از جان بیدار تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
حق بابکم را نگه دار تو
روان ورا خیره مازار تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه
بدو گفت ورقه ز گفتار تو
نتابم سر از مهر و دیدار تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۹ - بردن گلشاه به شام
بگفت ای صنم عشق دلدار تو
پدیدست زین نالهٔ زار تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکر عم
نگویم به کس من ز کردار تو
بدانند آخر مهان کار تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه
اگر زد گره بخت بر کار تو
حبیب اینک آمد به دیدار تو
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۹ - آمدن دختر قیصر به دیدار گرشاسب
گر از پیش دانستمی کار تو
همین فرّ و خوبی و دیدار تو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱
ای شهریار یار تو بس کردگار تو
اندیشه نیست گر نبود خلق یار تو
تو دستگیر خلقی واو دستگیر تو
تو گوش دار خلقی و او گوش دار تو
ایزد ترا ز خلق جهان اختیار کرد
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶ - عاشق شدن شیده پسر افراسیاب بر بانو گشسب در میدان شکار
مشو تیز تا چاره کار تو
بسازم، کنم گرم بازار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۸ - جواب دادن پیر برهمن فرامرز را
گشاده به همت شود کار تو
ز همت شود تیز بازار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رای هندی، فرامرز را
به دل مهربانم به دیدار تو
همین فر و رخسار و گفتار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۹ - رزم فرامرز با ده پهلوان و کشتن ایشان را
شود تازه دل ها به دیدار تو
بسازیم بر آرزو کار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۶ - نامه شاه کیخسرو به فرامرز
به دل شاد گشتم زگفتار تو
وزآن پرهنر جان بیدار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۱ - سئوال دوم فرامرز از برهمن
بیاسود جانم ز گفتار تو
دلم گشت تازه به دیدار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۱ - رزم فرامرز با شیران و کشته شدن شیران به دست فرامرز
جهاندار بادا نگهدار تو
خرد باد در نیک و بد یار تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
هم اندیشه آرد زپیکار تو
ازین تیزش تیغ خونخوار تو
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۴ - در مدح
ای اختیار عالم در اختیار تو
وی پیشوای ملک و ملک پیشکار تو
بر آسمان دولت قطب کفایتی
بسته مدار مملکت اندر قرار تو
خورشید گشت همت گردون فروز تو
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۷ - ستایشگری
ای شیر رزم شیر شکاری شکار تو
بادا شکار شیران همواره کار تو
در بیشه نره شیر ژیان را قرار نیست
از ذوالفقار شیر کش بی قرار تو
کردند ذوالفقار تو را بی قرار نام
[...]
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷ - کشتن عباس هامان پسر هیتال شاه را گوید
بیایم بسازم همه کار تو
بهر کار باشم هوادار تو