گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

به هم بوده اند و به هم زاده اند

دل از مهر با یک دگر داده اند

عیوقی
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ هشتم - در بیان راهبران بمطلوب و گمراهان مغلوب و قبولی حضرت حق و توفیق هدایت و نشان اولیاء و درویشان با صدق و صفا

 

جسدا قومی که داد بندگی را داده اند

ترک دنیا کرده اند و از همه آزاده اند

روزه با روزه و در گوشه بنشسته اند

باز شبها در مقام بندگی استاده اند

طرفه العینی نبوده غافل از حضرت ولی

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۳ - قصه خاقان با برادرزاده

 

همه باژ ضحاک را داده‌اند

ز کامش برون گام ننهاده‌اند

اسدی توسی
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید

 

ای بس خزانه‌ها که به مداح داده‌اند

تا این خزانه‌های مدایح نهاده‌اند

وطواط
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۹ - در اینکه چرا اسکندر را ذوالقرنین گویند

 

از این روی در شبهت افتاده‌اند

که صاحب دو قرنش لقب داده‌اند

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۱ - داستان سگ و صیاد و روباه

 

روزی از آنجات فرستاده‌اند

آن خوری اینجا که ترا داده‌اند

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش

 

حرص تو را عقل بدان داده‌اند

کآن نخوری که‌ت نفرستاده‌اند

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ بوعلی رودبار در وقت مرگ

 

آسمان را در همه بگشاده‌اند

در بهشتم مسندی بنهاده‌اند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۷ - فی التعصب

 

چون صحابه یک بیک آزاده اند

در هدایت چون نجوم افتاده اند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲ - نعت سید عالم علیه السلام

 

آسمانها جمله در بگشادهاند

هرچه هست از بهر تو بنهادهاند

عطار
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

صدر صدور مشرق و مغرب نظام دین

بر رقعه کمال تو شاهان پیاده‌اند

چرخ بلند و همت عالیت گوییا

هردو به هم ز یک رحم و صلب زاده‌اند

احباب تو به ذُوره دولت رسیده‌اند

[...]

ظهیر فاریابی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

در کوی بیخودی نه کنون پا نهاده‌اند

کز ما در عدم، همه خود مست زاده‌اند

عراقی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل

 

آن موالید از تجلی زاده‌اند

لاجرم مستور پردهٔ ساده‌اند

مولانا
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب اول - در متابعت و مطاوعت پادشاه » بخش ۱

 

به همدیگر این جمله استاده اند

ز مبدا بر این اصل بنهاده اند

حکیم نزاری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳

 

خوش در میخانه را بگشاده اند

باده نوشان را صلائی داده اند

در خرابات مغان رندان ما

بر در میخانه مست افتاده اند

جام می بر دست و مستانه مدام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۳۲

 

آنها که نام خویش کریمی نهاده‌اند

چیزی که گفته‌اند همانا که داده‌اند

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
۳