فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۹
همی داد گفتی و بیداد نیست
ز نام تو جان من آزاد نیست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
ازآهرمنست آن کزو شاد نیست
دل و مغزش از دانش آباد نیست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
که اندر دل من جز از داد نیست
مباد آنک از جان تو شاد نیست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
کسی را که پیشه به جز داد نیست
چنو در دو گیتی دگر شاد نیست
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
مرا بهتر از ورقه داماد نیست
ولیکن به دستش بجز باد نیست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۵ - خوان دوم کشته شدن گرگان به دست فرامرز
همه داد بینیم و بیداد نیست
برین داد بر جای فریاد نیست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب
کسی را که انسانیت یاد نیست
ستمگر ابر راه استاد نیست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۰ - عاشق شدن دختر کوش و انتقام پدر از معشوق وی
به شاه جهان کس چنو شاد نیست
از او بهتر امروز داماد نیست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۶۰ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی گزینش سپاه
تو گفتی که آن مرز آباد نیست
فراوان سپه بردن از داد نیست
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱۵
کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست
بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست
داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان
هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست
من که از من عالمی شادند چون می بنگرم
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۶ - گشودن اسکندر دز دربند را به دعای زاهد
ز مهر و ز کین با کسم یاد نیست
کس از بندگان چون من آزاد نیست
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۴ - جنگ ششم اسکندر با روسیان
بر آنم که او آدمی زاد نیست
وگر هست ازین بوم آباد نیست
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۶ - مقالت چهارم در رعایت از رعیت
گردن عقل از هنر آزاد نیست
هیچ هنر خوبتر از داد نیست
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۶ - مقالت نوزدهم در استقبال آخرت
پای درین صومعه ننهادنیست
چون بنهی واستده دادنیست
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۹ - داستان بلبل با باز
چرخ که در معرض فریاد نیست
هیچ سر از چنبرش آزاد نیست
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » بیان وادی عشق
عقل در سودای عشق استاد نیست
عشق کار عقل مادر زاد نیست
عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پردهبازی او
غافلان گفتند کاین استاد نیست
کس ندیدهست این و کس را یاد نیست