امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۴
اگر سرای لباساتیان خرابات است
مرا میان خراباتیان لباسات است
میان شهر همه عاشقان خراب شدند
مگر نگار من امروز در خرابات است
مجوی زهد و خرابی کن و خراباتی
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۲۰ - در توحید و مناجات گوید
کردگاری که قادرالذات است
عالم السر و الخفیات است
پادشاهی که از ره عظمت
بر درش صد هزار شه مات است
هر قدم راه او تراویح است
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
اگر چه در سخن کآب حیات است
بود جایز هر آن چه از ممکنات است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
از آن جنبش که در نشوِ نبات است
درختان را و مرغان را حیات است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
گر او را ز ابر فیض آب فرات است
مرا در فیض لب آب حیات است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
هر عهد که هست در حیات است
عهد از پس مرگ بیثبات است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
آن می که عصارهٔ حیات است
باکورهٔ کوزهٔ نبات است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم
بر هر چه دهیش اگر نجات است
ثابت نبود که بیثبات است
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳
بیا که قبلهٔ ما گوشهٔ خرابات است
بیار باده که عاشق نه مرد طامات است
پیالهایدو به من ده که صبح پرده درید
پیادهایدو فرو کن که وقت شهمات است
در آن مقام که دلهای عاشقان خون شد
[...]
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را
مرا اول سخن با تو زذات است
به آخر ماجرا اندر صفات است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
ندارد مثل خود معبود ذات است
نموداری ز ذاتش در صفات است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
نه تقلید است این اعیان ذات است
صفات او فزون از هر صفات است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
درونت با برون دیدار ذات است
از آن مر نحن اقرب در صفات است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز نورت پرتویی در کائنات است
از آن پیوسته امکان ثبات است
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲
چنین که حال من زار در خرابات است
می مغانه مرا بهتر از مناجات است
مرا چو مینرهاند ز دست خویشتنم
به میکده شدنم بهترین طاعات است
درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳
دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است
دیباچهٔ صورت بدیعت
عنوان کمال حسن ذات است
لبهای تو خضر اگر بدیدی
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
عشق فرمانده موجودات است
هر چه نه زنده بدو شد مات است
طمطراقی که درو می بندند
آن نه عشق است همه طامات است
عشق نه شین و نه عین و نه قاف
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ
سه گونه نوع انسان را ممات است
یکی هر لحظه وان بر حسب ذات است