گنجور

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه

 

چنان در شهر دانش باب آمد

که جَنّت را بحق بوّاب آمد

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵

 

پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد

گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد

پس از بیداری بیسار دیدم، لیک نی سیرش

کز اول دیدنش هم راحتم افزود و خواب آمد

رخش پژمرده دیدم، پرسش از گرماش می کردم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳

 

چشم سیهت که فتنه خواب آمد

مستی ست که در گوشه محراب آمد

زآن چشمه نوش تر نشد لب مارا

آن چاه زنخ نگر که بی آب آمد

ابن حسام خوسفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۷

 

چو گل به آب روان شد، چو می به تاب آمد

چو اشک رفت ز چشم من و چو خواب آمد

چه احتیاج به قاصد نیازمند ترا

که از صریر قلم، نامه را جواب آمد

خیال می کنی از بس فریب و پرکاری

[...]

سلیم تهرانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

هر مریضی را تن به تاب آمد

صبح و شامش خون و خاک خورد و خواب آمد

صفایی جندقی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

دوش در خوابم آفتاب آمد

یعنی آن ماه بی‌حجاب آمد

طالع از بام طالعم ز قضا

در شب قدر آفتاب آمد

شاه بیدار بخت بنده نواز

[...]

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین

 

ششماهه نازپرور من

آسوده ز اضطراب آمد

افسوس که از جفای عدوان

لب تشنه و دل کباب آمد

در خدمت مادر غریبش

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

دلم ز محنت بی‌مادری به تاب آمد

پی تسلی وی درد و داغ باب آمد

صامت بروجردی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

ترکیم سحرگاهان، در بستر خواب آمد

با زلف پریش آمد، با حال خراب آمد

با طره شوریده با زلف پریشیده

با لعل لب میگون با جام شراب آمد

چون دید که رنجورم بیچاره و مخمورم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۰

 

خدایگانا میرا اگر شنیدستی

یکی فرشته نگهبان آفتاب آمد

من آن فرشته روشن دلم که فکرت من

بر آفتاب همی مالک الرقاب آمد

ادیب الممالک