در جهان یک زیان چو سودِ تو نیست
هیچ حبس ابد چو بودِِّ تو نیست
ظهرالنور ذوالمنن باشد
بطل الزور جان و تن باشد
غیب خواهی خودی زره بردار
عیب را با سرای غیب چه کار
غیبگو گرد سرخ یزدان است
زردرویی کشوری زانست
تو پر از عیب و قصد عالم غیب
نتوان کرد خاصه با شک و ریب
برنخیزد به دست بیخردیت
از دو پای نهاد بند خودیت
بود تو چون ترا حجاب آمد
عقل تو با تو در عتاب آمد
گفت رو نفس را بکن بدرود
ورنه برساز از این دو چشم دورود
روز و شب در فراق عقل بنال
بیش با عقل خود بدی مسگال
عقل را زین عقیله باز رهان
بعد از آن عیش بر تو گشت آسان
بینی آنگه که یابی از دل قوت
ملک را از دریچهٔ ملکوت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.