روایتی به نظر آمد از حیات قلوب
که هست راوی این قول ابن شهر آشوب
که شد به یادیه روزی رسول فخر انام
به سایه شجری لحظهای گرفت آرام
ز بعد سنت قیلو برای او و فراغت خواب
طلب نمود برای وضوی سنت آب
چو آب مضمضه را کرد از دهان جاری
نمود آب سرایت ببوته خاری
علی الصباح همان خارگشت بار آور
بسی بلند و تناور به قدرت داور
چنانکه گشت ز طوبی و خلد ضرب مثل
به بوی میوه او عنبر وز طعم عسل
گرسنه سیر نمودی و تشنه را سیراب
شفای جمله امراض سخت از هر باب
زیمن میوه او منتفع صغیر و کبیر
ز برگ او شده پستان هر غنم پر شیر
قبیلهای که در اطراف او معین بود
زهر بلیه در آن روزگار ایمن بود
ز اهل بادیه هر کس که بود در هر جا
ز برگ وی همه بردند از برای شفا
جهان ز پرتو او جمله غرق در نعمت
زمانه را شده اسباب رحمت و برکت
ز بعد مدت چندی شد آن درخت نزار
چنانکه از غم معشوق عاشقی بیمار
شدند اهل قبیله از آن سبب حیران
که شد بهار درخت از چه روبه فصل خزان
خبر رسید به ناگه که سید لولاک
کشید رخت محن از جهان به دامن خاک
از این قضیه بسر رفت مدت سی سال
که بود حال درخت آن زمان بدین منوال
دوباره زینت و حسن و طراوتش کم شد
اساس خرمی وی شکسته درهم شد
تمام رشته بار و برش گسیخته شد
چو اشک غمزدهگان میوههایش ریخته شد
خبر مقارن این حال باز شد مسموع
که قتل شوهر زهرا به کوفه یافت وقوع
ازآن به بعد دگر آن درخت میوه نداد
در شکفتی اصلاً به روی کس نگشاد
به غیر برگ دگر کس از او ندید ثمر
از این مقدمه بگذشت روزگار دگر
که خشک گشت به یکباره آن درخت تمام
قدش معاینه خم شد ز محنت ایام
چو کاینات لباس عزا به تن پوشید
ز برگ و ریشه وی خون تازه میجوشید
فتاد زلزله بر ساکنان ارض و سما
که کشته شد شه لبتشنگان به کرببلا
عجب شبیه بود این درخت را مطلب
به داستان وداع حسین با زینب
چه دید بیکس و افسرده شاه مظلومان
نمود روی شهادت ز خیمه در میدان
فغان کشید ز دل آه بی کسی سر کرد
به گریه روی تضرع سوی برادر کرد
که ای زجد و پدر یادگار دیرینم
مباد آنکه دمی بیرخ تو بنشینم
چو از جهان به جنان رفت جد اطهر من
تو بودی و پدر و مادر و برادر من
هنوز بود ز جدم ببر لباس عزا
که خونجگر شدم از داغ مادر زهرا
دلم ز محنت بیمادری به تاب آمد
پی تسلی وی درد و داغ باب آمد
ز بعد باب گرامی فزوده شد محنم
که شد ز سوده الماس خون جگر حسنم
به هر بلیه و هر داغ صبر میکردم
فغان بیکسی از دل برون نیاوردم
به خویش گفتمی از بعد مادر و پدرم
خدای کم نکند سایه حسین ز سرم
ز رفتن تو من زار دل دو نیم شدم
کنم خیال که امروز من یتیم شدم
کنم خیال که امروز رفته مادر من
شهید زهر شده از جفا برادر من
به غیر آنکه گریبان صبر پاره کنم
ز رفتن تو من ینوا چه چاره کنم
ز خود گذشته به اطفالبی کست چه کنم
در این زمین به یتیمان نورست چه کنم
شهید کرببلا در تسلی زینب
به گریه گفت که دختر امیر عرب
جهان نکرده وفایی به مادر و پدرم
مگر ز جدا گرام تو من عزیزترم؟
تمام ساغر صهبای مرگ نوشیدند
زد هر دیده حق بین خویش پوشیدند
چسان به راه خدا جان و سر فدا نکنم
به وعدهای که به حق کردهام، وفا نکنم؟
شهید گر نشوم پس به دوستان چه کنم؟
به عاصیان و محبان و شیعیان چه کنم؟
تو نخل ماتم باغ فراغ را ثمری نیست
ز بعد من به یتیمان بیپدر پدری
به جان من نگذاری که اشکبار شوند
ز بیکسی ببر خلق خوار و زار شوند
سوی سکینه من کس به بد نگاه کند
کز آن نگاه دل زار وی تباه کند
به گوی ظالم از این دربه در چه میخواهی
از این ستمزده خون جگر چه میخواهی
بزرگوار خدایا به حق آل عبا
به حق خون شهیدان دشت کربلا بلا
به اشک و آه ل و چشم زینب غمگین
به بیکسی و اسیری عترت یاسین
به آفتاب قیامت شفیعه کبری
به دل شکسته غمگین حضرت زهرا
به حق حجت کبرای شاه تشنه جگر
شهید تیر خدنک جفا علی اصغر
به آبروی تمام مقربان درت
که بستهاند کمر بهر بندگی ببرت
که امتان نبی را غریق رحمت کن
به شاه راه طریق هدی هدایت کن
برای توشه راه سعادت ازلی
زیاده ساز ولای علی و آل علی
ز خوف مرگ دل شیخ و شاب ایمن کن
به روی شاه نجف چشم جمله روشن کن
ره مخوف قیامت که هست پر تشویش
عنایتی که به منزل رسیم بیتشویش
نگویمت که نظر بر اطاعت ما کن
به ما ز مرحمت خویشتن مدارا کن
به غیر اینکه ز عصیان هلاک میآید
دگر چه کاری از این مشت خاک میآید
و فور رحمت تو کرده عاصیان مغرور
که گشته از ره توفیق نیکنامی دور
مبین به ما که بدیم ای مهیمن علام
به لطف خویش نگه کن به عاصی گمنام
شده است (صامت) دلخسته همچو نی به نوا
که هست در دل وی آرزوی کرب و بلا
بر آر حاجت او را تو ای خدای غفور
رضا مباش که این آرزو برد در گور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف درختی میپردازد که نماد زندگی و برکت است و به واقعه کربلا و تأثیرات آن بر زندگی اهل بیت اشاره دارد. راوی داستان، ابن شهر آشوب، بیان میکند که این درخت از آب وضوی پیامبر (ص) آب خورده و توانسته میوههای شفابخش و نعمتهای بیپایانی به ارمغان آورد. اما با رحلت پیامبر و سپس شهادت امام حسین (ع)، این درخت خشکیده و دیگر ثمری نداشته است.
شخصیتی در متن، زینب (س) را به تصویر میکشد که در رنج و مصیبتهای عمیق و از دست دادن عزیزانش به سر میبرد و از خدا درخواست رحمت برای خود و مسلمانان دارد. او از مرگ برادر و مادری به درد میآید و به یتیمان و مظلومان فریاد میزند، خواستههایی از خدا برای کمک و هدایت مردم بیان میکند. متن در نهایت به امید و طلب رحمت الهی برای انسانها ختم میشود تا از ظلم و عذاب رهایی یابند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که داستانی درباره زندگی دلها وجود دارد که راوی آن، ابن شهرآشوب است.
هوش مصنوعی: روزی، پیامبر بزرگ اسلام، تحت درختی نشسته و لحظهای به آرامش دست یافت.
هوش مصنوعی: پس از گذشتن از سنت نماز، برای او درخواست کرد که در آرامش خواب کند تا برای وضوی سنت آب بیاورد.
هوش مصنوعی: وقتی آب مضمضه از دهان خارج میشود، به خاطر حرکت آن، آبی به گیاه خار نیز میرسد.
هوش مصنوعی: در صبح زود، همانند خار، رشد کرده و به قدری بلند و محکم میشود که نشان از قدرت خداوند دارد.
هوش مصنوعی: درخت طوبی و بهشت به خاطر عطر و طعم میوههایش مشهور هستند، بهگونهای که عطر آنها شبیه عطر عنبر و طعمشان همچون عسل است.
هوش مصنوعی: اگر گرسنهای را سیر کنی و تشنهای را آب دهی، میتوانی به همه بیماریهای سخت درمان ببخشی.
هوش مصنوعی: ثمره این درخت به تمامی افراد، بزرگ و کوچک، نفع میرساند و از برگهایش نیز پستان هر دام پر از شیر میشود.
هوش مصنوعی: قبیلهای که در اطراف او مشخص شده بود، در آن زمان از آسیبها و مشکلات در امان بود.
هوش مصنوعی: هرکسی از اهل بیابان که در هر مکانی باشد، از برگ او برای شفا استفاده میکنند.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر نور و وجود او، تماماً در نعمت غرق شده است و زمانه، وسیلهای برای رحمت و برکت شده است.
هوش مصنوعی: پس از مدتی، آن درخت نحیف به گونهای شد که گویا از غم معشوق، عاشقی بیمار گشته است.
هوش مصنوعی: اهل قبیله به خاطر تغییراتی که در طبیعت رخ داده، دچار شگفتی و سردرگمی شدند. بهار چگونه توانسته است درخت را تحت تاثیر قرار دهد و آن را از فصل خزان جدا کند.
هوش مصنوعی: ناگهان خبری رسید که سید لولاک، زندگیاش را از این دنیا به خاک سپرد.
هوش مصنوعی: در این مدت سی سال گذشته، وضعیت درخت تغییر کرده و دیگر مانند گذشته نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت دوباره کاهش یافته و حالتی از شادابی و سرزندگی او از بین رفته است.
هوش مصنوعی: رشتههای بار و بر او کاملاً پاره شد و مانند اشکهایی که از چشمان غمزده میریزد، میوههایش پراکنده گردید.
هوش مصنوعی: خبر در این زمان منتشر شد که قتل شوهر زهرا در کوفه اتفاق افتاده است.
هوش مصنوعی: از آن زمان به بعد، آن درخت دیگر میوه نداد و به هیچکس شکفته نشد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری جز برگ از او دیده نشد و ثمرهای وجود نداشت. از این مقدمه که بگذریم، روزگار به شیوهای دیگر ادامه پیدا کرد.
هوش مصنوعی: درختی که همیشه سرسبز و بلند بود، ناگهان خشک و پژمرده شد و به خاطر سختیهای زندگی، قامتش خم شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که جهان نقاط ضعف و مصیبتها را تجربه میکند، از ریشهها و بنیادهایش زندگی و انرژی تازهای به وجود میآید.
هوش مصنوعی: زلزلهای بر ساکنان زمین و آسمان فرود آمده است که در پی آن، رهبر تشنگان عاشورا در کربلا جان خود را از دست داده است.
هوش مصنوعی: این درخت به گونهای است که یادآور داستان وداع حسین با زینب است و به نوعی تشابه عجیبی با آن دارد.
هوش مصنوعی: شاه مظلومان، در حالی که تنها و غمگین بود، به صحنه نبرد نگریست و چهرهای از شهادت را از درون خیمهاش نشان داد.
هوش مصنوعی: از دلش نالهای بلند کرد و به خاطر تنهاییاش، به گریه افتاد و با تمنّا به سوی برادرش رو آورد.
هوش مصنوعی: ای که از جد و پدرم به یادگار ماندهای، نمیخواهم که حتی برای لحظهای بدون دیدن روی تو بنشینم.
هوش مصنوعی: وقتی که جد پاک من از این دنیا به بهشت رفت، تو بودی که پدر و مادر و برادر من هستی.
هوش مصنوعی: هنوز از نیاکانم برایم لباس عزا فراهم کردهاند، زیرا به خاطر غم مادر زهرا، دلم بسیار آزرده و خونین است.
هوش مصنوعی: دل من از غم فقدان مادر به تنگ آمده و در جستجوی تسلی است، این درد و زخم ناشی از نبود پدر هم به آن افزوده شده است.
هوش مصنوعی: پس از آنکه در آغوش محبوب قرار گرفتم، بر زیباییام افزوده شد و مانند الماسی ساخته شده از خون دل، جلوهگر شدم.
هوش مصنوعی: در برابر هر مشکل و درد، صبر و تحمل میکردم و هرگز از دل به تنهایی خود، صدایی از گله و شکایت نداشتم.
هوش مصنوعی: به خودم گفتم که بعد از پدر و مادرم، خدا هیچوقت سایه حسین را از سرم کم نکند.
هوش مصنوعی: در غیاب تو، من به شدت دلتنگ و غمگین شدم و احساس میکنم که امروز به اندازهای تنها و یتیم هستم.
هوش مصنوعی: امروز در اندیشهام که مادر من به دلایل سختیها و نیرنگها از دنیا رفته است و برادر من نیز باعث این درد و رنج شده است.
هوش مصنوعی: غیر از اینکه صبرم را کم کنم و خویشتنداری را بشکنم، برای رفتن تو چه کار دیگری میتوانم بکنم؟
هوش مصنوعی: محتاجان و یتیمان را در این دنیا نمیدانم چه کاری باید انجام دهم، بهویژه در شرایطی که خودم از دنیا رفتهام.
هوش مصنوعی: شهید کربلا به زینب که دختری از خاندان امیر عرب است، در هنگام تسلی متوجه غم او شده و به او گفت که باید صبور باشد و بر این مصیبت غلبه کند.
هوش مصنوعی: دنیا به مادرم و پدرم وفاداری نکرده است، اما من به خاطر وجود تو از آنها هم ارزشمندترم.
هوش مصنوعی: همه杯های شراب مرگ را سرکشیدند و هرکسی از دیدگاه خود به حقیقت پوشانده شده نگاه کرد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم جان و زندگیام را در راه خدا نثار نکنم، وقتی به او وعده دادهام که به راهم وفادار بمانم؟
هوش مصنوعی: اگر من شهید نشوم، پس با دوستانم چه باید بکنم؟ با گناهکاران و دوستداران و پیروان چه باید کنم؟
هوش مصنوعی: تو همچون نخل درختی هستی که در باغ غم و اندوه قرار دارد و بعد از من هیچ میوهای نخواهی داشت، مانند پدری که بر روی یتیمان بیپدر نخواهد بود.
هوش مصنوعی: مرا به جان خود عذاب نده که اگر بیکس و تنها بمانم، دیگران نیز متاثر و غمگین خواهند شد و به حالت زاری و ضعف میافتند.
هوش مصنوعی: به طرف سکینه من، هیچ کس نمیتواند بد به او نگاه کند؛ زیرا آن نگاه دل نزار او را خراب میکند.
هوش مصنوعی: آیا میخواهی از کسی که از ظلم رنج میبرد، و به دنبال آرامش است، چیزی بخواهی؟ چه انتظاری از او داری در حالی که سختیهای زیادی را تحمل کرده است؟
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ، به احترام خانواده پیامبر و به پاس خون شهیدان کربلا، از تو درخواست میکنم که مشکلات و بلاها را از من دور کنی.
هوش مصنوعی: زینب با اشک و نالههایش در غم و اندوهی عمیق به سر میبرد، غمگین از تنهایی و اسیری فرزندان پیامبر.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، حضرت زهرا به عنوان شفیع و واسطهای بزرگ، به دلهای شکسته و غمگین کمک میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به مظلومیت و قربانیان اشاره دارد. در آن، به شخصیتهای بزرگ و تقدس آنان اشاره میشود و در نهایت ذکر میشود که چگونه ظلم و ستم بر آنها رفته است. به طور کلی، این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک از نابرابری و جفا میپردازد.
هوش مصنوعی: به احترام و شأن تمام نزدیکان و پروردگانت که به خاطر خدمت به تو خود را آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: پرچمدارین پیامبر را در دریای رحمت غرق کن و در مسیر درست هدایت نیکو قرار بده.
هوش مصنوعی: برای اینکه در مسیر سعادت ابدی بهرهمند شوی، محبت علی و فرزندان او را در دل خود بیشتر کن.
هوش مصنوعی: از ترس مرگ دل شیخ و جوان را آرام کن، به چهره پادشاه نجف چشمهای همه را روشن گردان.
هوش مصنوعی: در مسیری که به قیامت میانجامد و پر از نگرانی است، آرزوی ما این است که به مقصد برسیم و از هر گونه اضطرابی دور باشیم.
هوش مصنوعی: نگو که برای اطاعت از ما باید به ما توجه کنی، بلکه با بزرگواری و مهربانی خودت با ما رفتار کن.
هوش مصنوعی: به جز اینکه سرپیچی و نافرمانی انسان باعث نابودی او میشود، از این موجود خاکی چه کار دیگری بر میآید؟
هوش مصنوعی: و به خاطر رحمتت، گناهکاران فریفته شدهاند؛ چرا که از مسیر موفقیت و نیکونامی دور شدهاند.
هوش مصنوعی: ای خداوند مهربان، با لطف خود به ما نشان بده و به عاصی ناشناخته ما نگاه کن.
هوش مصنوعی: دل خسته همچون نی، بیصداست و در درونش آرزویی برای کربلا دارد.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ و بخشنده، خواسته او را برآورده کن؛ زیرا اگر این آرزو در دل او بماند، او را به سرای آخرت خواهد برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
شبی چو روز فراق بتان سیاه و دراز
درازتر ز امید و سیاه تر ز نیاز
ز دور چرخ فرو ایستاده چنبر چرخ
شبم چو چنبر بسته در آخرش آغاز
برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم
[...]
گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
همی شکنجد باد و همی شکافد خاک
به جنبش اندر دود و بخار آتش و آب
به خشگ و تر به جهان دربگشت ناظر عقل
[...]
خری سبوی سرو روده گوش و خم پهلو
کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو
چو آمد آید با او سبوی و روده و خم
چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو
خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه
[...]
زهی بمشرق و مغرب رسیده انعامت
شکوه خطبه وسکه زحشمت نامت
زتست نصرت اسلام از آن فلک خواند است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
بزرگ سایه یزدان و آفتاب ملوک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.