گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی

 

چو یک چند سالان برآمد برین

درختی پدید آمد اندر زمین

در ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ

درختی گشن بود بسیار شاخ

همه برگ وی پند و بارش خرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۴ - سخن دقیقی

 

چو چندی برآمد برین روزگار

خجسته ببود اختر شهریار

به شاه کیان گفت زردشت پیر

که در دین ما این نباشد هژیر

که تو باژ بدهی به سالار چین

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۵ - سخن دقیقی

 

برین ایستادند ترکان چین

دو تن نیز کردند زیشان گزین

یکی نام او بیدرفش بزرگ

گوی پیر و جادو ستنبه سترگ

دگر جادوی نام او نام خواست

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۶ - سخن دقیقی

 

بپیچید و نامه بکردش نشان

بدادش بدان هر دو گردنکشان

بفرمودشان گفت بخرد بوید

به ایوان او با هم اندر شوید

چو او را ببینید بر تخت و گاه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۷ - سخن دقیقی

 

همان چون بگفت این سخن شهریار

زریر سپهدار و اسفندیار

کشیدند شمشیر و گفتند اگر

کسی باشد اندر جهان سربسر

که نپسندد او را به دین‌آوری

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۸ - سخن دقیقی

 

سخن چون بسر برد شاه زمین

سیه پیل را خواند و کرد آفرین

سپردش بدو گفت بردارشان

از ایران به آن مرز بگذارشان

فرستادگان سپهدار چین

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۹ - سخن دقیقی

 

چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه

که سالار چین جملگی با سپاه

بیاراسته آمد از جای خویش

خشاش یلش را فرستاد پیش

چو بشنید کو رفت با لشکرش

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی

 

چو از بلخ بامی به جیحون رسید

سپهدار لشکر فرود آورید

بشد شهریار از میان سپاه

فرود آمد از باره بر شد به گاه

بخواند او گرانمایه جاماسپ را

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۱ - سخن دقیقی

 

چو جاماسپ گفت این سپیده دمید

فروغ ستاره بشد ناپدید

سپه را به هامون فرود آورید

بزد کوس بر پیل و لشکر کشید

وزانجا خرامید تا رزمگاه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۲ - سخن دقیقی

 

چو اندر گذشت آن شب و بود روز

بتابید خورشید گیهان فروز

به زین بر نشستند هر دو سپاه

همی دید زان کوه گشتاسپ شاه

چو از کوه دید آن شه بافرین

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی

 

بیامد سر سروران سپاه

پسر تهم جاماسپ دستور شاه

نبرده سواری گرامیش نام

به مانندهٔ پور دستان سام

یکی چرمه‌ای برنشسته سمند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی

 

دو هفته برآمد برین کارزار

که هزمان همی تیره‌تر گشت کار

به پیش اندر آمد نبرده زریر

سمندی بزرگ اندر آورده زیر

به لشکرگه دشمن اندر فتاد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۵ - سخن دقیقی

 

پس آگاهی آمد به اسفندیار

که کشته شد آن شاه نیزه گزار

پدرت از غم او بکاهد همی

کنون کین او خواست خواهد همی

همی گوید آنکس کجاکین اوی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۶ - سخن دقیقی

 

چو اسفندیار آن گو تهمتن

خداوند اورنگ با سهم و تن

ازان کوه بشنید بانگ پدر

به زاری به پیش اندر افگند سر

خرامیده نیزه به چنگ اندرون

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۷ - سخن دقیقی

 

بدو داد پس شاه بهزاد را

سپه جوشن و خود پولاد را

پس شاه کشته میان را ببست

سیه رنگ بهزاد را برنشست

خرامید تا رزمگاه سپاه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۸ - سخن دقیقی

 

چو بازآورید آن گرانمایه کین

بر اسپ زریری برافگند زین

خرامید تازان به آوردگاه

به سه بهره کرد آن کیانی سپاه

ازان سه یکی را به بستور داد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی

 

چو ترکان بدیدند کارجاسپ رفت

همی آید از هر سوی تیغ تفت

همه سرکشانشان پیاده شدند

به پیش گو اسفندیار آمدند

کمانچای چاچی بینداختند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی

 

کی نامبردار فرخنده شاه

سوی گاه باز آمد از رزمگاه

به بستور گفتا که فردا پکاه

سوی کشور نامور کش سپاه

بیامد سپهبد هم از بامداد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۱ - سخن دقیقی

 

کی نامبردار زان روزگار

نشست از بر گاه آن شهریار

گزینان لشکرش را بار داد

بزرگان و شاهان مهترنژاد

ز پیش اندر آمد گو اسفندیار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۲ - سخن دقیقی

 

یکی روز بنشست کی شهریار

به رامش بخورد او می خوش‌گوار

یکی سرکشی بود نامش گُرَزم

گوی نامجو آزموده به رزم

به دل کین همی داشت ز اسفندیار

[...]

فردوسی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۶۸۵