گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۶ - قصیده

 

الا ای نسیم سحر گر توانی

قدم رنجه کن یک سحر بی توانی

ترا طول و عرض جهان دور ناید

چو بهر سفر چرمه بیرون دوانی

ز شهباز مشرق بیکدم چو خواهی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٧ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری و بیان رفع نقار و کدورتی که بین سرداران بوده

 

باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری

کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری

عرضه دارم کز چه معنی این تصور کرده ام

واندر استخراج آن چون کرد فکرم ساحری

بنده را شاهنشه عادل طلب فرموده بود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٨ - ایضاً در مدح مولا محمد بیگ عبدالله قهستانی و امیر ستلمش بیگ

 

به خلوت با خرد گفتم شبی کای پیر نورانی

توئی کت حل هر مشکل مسلم شد به آسانی

تو آن آئینه قدسی که شد صورت‌نمای حق

چه باشد از حقایق آن که تحقیقش نمیدانی

که رادانی درین دوران که فیض دست دربارش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٩ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد

 

بر آمدم صبحدم باد بهاری

جهان خوشبوی گشت از مشک تاری

چه باد خوش نفس بود اینکه بشکست

بیکدم قیمت مشک تتاری

مگر هر صبحدم بر رهگذارت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٠ - وله ایضاً در مدح شهاب الدین زنگی

 

بهارست ای پسر در ده ز بهر رفع دلتنگی

شرابی چون گل و لاله بخوشبوئی و خوشرنگی

نگه کن نقش بندی طبیعت را که در بستان

چنان بر آب میبندد هزاران نقش ارژنگی

جهان شد خرم و خندان کنون آمد زمان آن

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵١ - ایضاً له

 

بیا تا عشرت آبادی چو خلد جاودان بینی

چه خلد جاودان کین را بسی خوشتر از آن بینی

خرد نپسندد ار خواند کسی خلدش ز بهر آنک

که تا گشتست این پیدا ز شرم آنرا نهان بینی

یکی هم میتوانش گفت خلد از روی اینمعنی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٢ - وله

 

تا زمان باشد کسی را در زمان سروری

از علاءالدین و الدنیا نزیبد برتری

آن عطا پاش خطا پوشی که از رأی صواب

در ممالک شد مسلم بر سران او را سری

آن وزیر شه نشان کالحق بجای خود بود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٣ - ایضاً له

 

چند گاهی زیر طاق گنبد نیلوفری

خار غم را جفت بودم همچو گلبرگ طری

خامه منشی دیوان سعادت مدتی

در مدد کاری من میکرد سعی سرسری

زرگر محنت شبا روزی ز چشم و رخ مرا

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۴ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری

 

چون سعادت رهنمائی کرد و دولت یاوری

بستم احرام طواف کعبه نیک اختری

حضرت سلطان عالم سایه یزدان که هست

ذره ئی از نور رأیش آفتاب خاوری

تاج شاهان جهان کز بد و فطرت داده اند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۵ - وله ایضاً در مدح امیر مولای بیگ

 

حبذا بختی که ناگه گشت ما را رهنمای

بر در نوئین اعظم سرور فرخنده رای

خسرو عادل امیر شهنشان مولای بیگ

حارس ملک شهنشه حامی دین خدای

آنکه سیمرغ فلک از بیم تیر عدل او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۶ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر و تعریف سرائی که نوبنیاد نهاده

 

دلا گر میل آن داری که خلد جاودان بینی

و گر باغ ارم خواهی که در عالم عیان بینی

نظر بهر تماشا را بر این عالی سرا افکن

که تا از غایت نزهت همین بینی همان بینی

سراها در جهان سازند و خود عادت چنین باشد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٧ - وله ایضاً در مدح نظام الدین یحیی

 

عیدست در ده ایصنم گلعذار می

بنمای صورت طرب اندر صفای وی

شد کار عیش ساخته از عید همچو چنگ

زین پس میان ببند ز بهر طرب چو نی

مطرب بگوی نغمه خوش-زهد تا بچند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٨ - ایضاً له در مدح خواجه نظام الدین یحیی

 

گر شود هر سر مویی که مرا هست زبانی

وز ازل تا به ابد یابم از ایام زمانی

هر زبانی که ز گفتار به صد گونه عبارت

دهد از مکرمت شاه فلک قدر نشانی

در چنان مدت بی‌‎حد به‌‎چنین ساز فصاحت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٩ - وله ایضاً در مدح نظام الدین یحیی

 

گر نگارم برقع از رخسار برگیرد همی

عالم جانرا بسحر یکنظر گیرد همی

هر که بیند خط مینا گون بگرد لعل او

در گمان افتد مگر طوطی شکر گیرد همی

در توهم بوسه بر رویش نیارم زد از آنک

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٠ - وله ایضاً

 

منت ایزد را که دولت کرد بازم رهبری

سوی عالی در گهی کز چرخ دارد برتری

درگه والا جلال ملک و دین سردار عهد

یونس طاهر نسب کورا برازد سروری

آن همایون فر که تا آرد سعادتها بدست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶١ - قصیده عیدیه

 

نو گشت ماه عید به یمن و مبارکی

ساقی بیار باده گلرنگ رادکی

در بزم خسروی که گه نشر مکرمات

طی کرد ذکر حاتم و یحیی برمکی

سلطان وجیه دولت و دین آنکه در کفش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٢ - وله

 

از من ای باد صبا لطف بود گر سحری

ببر خسرو آفاق رسانی خبری

قدوه اهل کرم یونس طاهر نسب آنک

بحر و کان را نبود با دل و دستش خطری

آن عطا پاش که همتاش بصحرای وجود

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱ - فی التوحید

 

ای غرهٔ ماه از اثرِ صنعِ تو، غَرّا

وی طُرّهٔ شب از دمِ لطفِ تو، مُطَرّا

طشت زر شمعی خور از اطلس چرخی

درتافته از امرِ تو بر قرطهٔ خارا

نوکِ قلمِ صنعِ تو در مبدأ فطرت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲ - فی نعت الرسول صلی الله علیه و آله

 

صل علی محمدٍ دُرّة تاج الاصطفا

صاحب جیش الاهتدا ناظم عقد الاتّقا

بلبلِ بوستانِ شرع، اخترِ آسمانِ دین

کوکبِ دُرّیِ زمین، درّیِ کوکبِ سما

تاج‌دهِ پیمبران، باج‌ستانِ قیصران

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳ - فی مدح الامیر الاعظم الشهریار المعظم والی السیف و القلم خسرو غازی المنصور مبارز الحق و الدین محمد زید عدله

 

چو رخ نمود بر ایوان این حدیقه ی مینا

ز زیر پرده ی کحلی عروس کلّه خضرا

چنان نمود که خاتون حجله خانه ی مشرق

به زیر مقنعه بنهفت طرّه ی شب یلدا

جهان مفرّح یاقوت کرد از آنک به حکمت

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲۳۴
۲۳۵
۲۳۶
۲۳۷
۲۳۸
۳۷۳