گنجور

 
ابن یمین

حبذا دارالحدیثی کز معالی و شرف

زیبد ار دارد بمهر و مه شرف

بسکه در شاهوار از بحر طبع مصطفی

جمع شد دروی ز گوهر پر بر آمد چون صدف

چون امام جمله اصحابش حدیثی پی فکند

شد ز لطف طبع گوهربار اوکان لطف

افضل عالم حکیم الدین که از مرآت ماه

صیقل رأیش زداید در زمان زنگ کلف

آنکه باشد تا قیامت زو سلف را اشتهار

و آنکه نبود جز بذات او مباهات خلف

اینچنین خیری جمیل و اینچنین اجری جزیل

آمد از اقبال دستور جهان او را بکف

صاحب اعظم علاء ملک و دین کز حادثات

رأی ملک آرایش آرد عالمی را در کنف

آن کریمی کز حیای ابر نیسان کفش

کان بدل بر سنگ دارد بحر پوشد رخ بکف

از شکوه شاهباز همتش سیمرغ چرخ

همچو بوتیمار باشد دائما اندر اسف

کلک دربارش چو بربندد میان در ضبط ملک

جان اعدا افکند چون مال غارت در تلف

چون ز رأی اوست نظم ملک و دین تا حشر باد

سروران ملک و دین بر پای پیشش صف به صف

ذال و لام و با ز هجرت وز رجب بود آنکه داشت

خاطر ابن یمین بر نظم این گوهر شعف

 
 
 
وطواط

ای ز اخلاف تو تازه گشته آثار سلف

مملکت را چون تو نآمد از سلف هرگز خلف

زان خلف ماندی ز شاهان سلف ایام را

کز تو در فردوس آسودست ارواح سلف

پایگاه شرع را از احترام تو علو

[...]

سوزنی سمرقندی

آن خداوندی که فردوس است ازو شهر نسف

اهل حضرت راست از اقبال او جاه و شرف

بر خلایق ناید از وی جز مراعات و لطف

مردمی از خلق او زاید چو لؤلؤ از صدف

نیست جز وی در صف آزادگی دارای صف

[...]

ادیب صابر

آن خداوندی که عالی شد بدو نام شرف

از طرایف مدح او توزد همی نام طرف

تا نیابی بر او ضایع بود رنج طمع

تانگویی نام او مشکل بود نام شرف

خدمت درگاه او توقیع انعام نعیم

[...]

ابن یمین

گر شود در عشق جانان جان شیرینم تلف

هر زمان افزون بود دل را بمهر او شعف

چشم من گر رسته دندانش را بیند بخواب

از خیال روی او گوهر شود همچون صدف

همچو چنگ از پیش بر نارم سر اندر بندگیش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
جامی

نقد عمر زاهدان در توبه از می شد تلف

قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف

جرعه ای کز ساغر اهل صفا ریزد به خاک

خاک آن بر خون ارباب ریا دارد شرف

نکته عرفان مجو از خاطر آلودگان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه