گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢۶ - ایضاً له در مدح نجم الدین عبدالعلی

 

دوش وقت صبحدم از لطف رب العالمین

هاتفی در گوش هوشم گفت کای ابن یمین

تا بکی محنت کشی زین پس زمان راحتست

سر بر آر از خواب و خیز ایندولت بیدار بین

خطه فریومدا کنون شد ز نزهت آنچنانک

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٧ - ایضاً له در مدح نظام الدین یحیی

 

ساقی بیار باده که چون خلد شد چمن

شد باغ روشن از گهر ابر تیره تن

آهوی سرو نافه بیفکند وزین قبل

باد صبا گرفت دم نافه ختن

زد بر نوای بلبل شیدا چنار دست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٨ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری

 

مرا دولت بشارت داد و گفت آمد زمان آن

که از دوران شوی بارد گر خرم دل و شادان

صفای صبح پیروزی بفال سعد شد پیدا

ظلام شام نکبت گشت زیر نور او پنهان

چه خوش زین مژده ناگه بگوش هوش من آمد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٩ - وله ایضاً در مدح طغایتمورخان

 

منت خدای را که علی غفله الزمان

پیرانه سر بقوت اقبال نوجوان

بزدود سرمه وار مرا تیرگی ز چشم

خاک جناب حضرت سلطان کامران

دارای دین طغایتمورخان که عدل او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٠ - ایضاً له در مدح علاءالدین محمد

 

مرا که هست زبان تیغ آبدار سخن

گهر نما شد ازو در شاهوار سخن

رها نمیکند ایام ورنه بگشایم

بدستکاری فکرت گره ز کار سخن

مبارزان سخن چون صف جدال کنند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣١ - ایضاً قصیده در مدح وجیه الدین مسعود

 

ندانم صبغه الله است یا گلگون شرابست این

چنین گلگون نباشد می مگر لعل مذابست این

ز ابریق ار سوی ساغر روان گردد می روشن

ز بهر دیو غم تیری تو پنداری شهابست این

حباب از روی جام می چو بدرخشد خرد گوید

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٢ - ایضاً له در مدح ملک شمس الدین محمد

 

نوجوان شد گاه پیری دولت ابن یمین

سایه چون گسترد بروی آفتاب ملک و دین

خسرو عادل امیر شه نشان کز عدل او

گشت با شاهین کبوتر از محبت همنشین

شمس ملک و دین محمد آنکه روز کارزار

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٣ - وله ایضاً در مدح علاءالدین وزیر

 

هوای آنرخ چون ماه و زلف غالیه گون

بهیچ حال نخواهد شد از سرم بیرون

غلام دلبر خویشم که بامداد پگاه

چو سر ز حبیب بر آرد بطالع میمون

روا بود که پدید آید آفتاب دگر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۴ - وله ایضاً در مدح علاءالدین حسین

 

هزار شکر و سپاسم ز خالق ثقلین

که باز کرد ز لطف خودم قریرالعین

بنور طلعت میمون قدوه النقبا

ستوده سرور اولاد تارک الثقلین

سپهر مهر فتوت جهان جان کرم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً

 

یا رب چه موجبست که دستور شه نشان

والا جلال دولت و دین آصف زمان

مهر سپهر دانش و جان و جهان فضل

حامی ملک و ملت وراعی انس وجان

روزی نپرسد از ره اشفاق و مرحمت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۶ - وله ایضاً

 

میمون بود چو طلعت فرخ لقای تو

دیدن علی الصباح رخ دلگشای تو

شاهنشه زمین و زمان تاج ملک و دین

ای تاج خسروان زمان خاکپای تو

منت خدایرا که دگر پی بفال سعد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٧ - قصیده ایضاً له

 

آیا بود که باز ببینم جمال شاه

خرم شود بطلعت فرخنده فال شاه

آن بخت کو که سرمه کشم چشم خویش را

از خاک آستانه جاه و جلال شاه

آن دولت از کجا که مشرف کند اگر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٨ - ایضاً له در مدح علاءالدین محمد

 

اگر بیابم از آن ترک دلستان بوسه

ز حور یافته باشم درینجهان بوسه

بر آسمان لطافت مهی است عارض او

خوشا اگر دهد آن ماه آسمان بوسه

گر آشکار نکردی ز ناز کی رخ او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٩ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری

 

باز آمدم بحضرت سلطان دین پناه

خورشید خسروان جهان سایه اله

نی من بخود بچنین منزلت رسم

مشکل توان رسید ز ماهی بر اوج ماه

گر جذبه عنایت دارای کشورم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٠ - وله در مدح کرایشاه

 

ایصبا لطفی بود گر بگذری یک صبحگاه

بر جناب خسرو خسرو نشان کر ایشاه

آنکه گردون در هنر همتا ندیدش گر چه کرد

بارها از مرکز ماهی نظر بر اوج ماه

ورچه هم ممکن بود دیدن نظیرش در هنر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴١ - ایضاً له در مدح نظام الدین یحیی

 

باد میمون نهضت رایات شاه دین پناه

آنکه بر خلقش بحق کردست ایزد پادشاه

شاه دین پرور نظام دولت و ملت کز اوست

سربلند و پای برجا در جهان دیهیم و گاه

و آنکه شاه اختران دربندگی او کمر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٢ - وله ایضاً در مدح پهلوان حسن دامغانی امیر سربداری

 

دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله

صد گونه در صمیم سویدای دل گله

شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال

با مات هست بسته طریق مجامله

شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٣ - وله ایضاً در تهنیت ورود ملک معز الدین حسین کرت

 

شاد باش ایدل که خوش آمد بشیراز گرد راه

مژده داد از مقدم میمون شاه دین پناه

خسرو عادل معزالدین و الدنیا حسین

آفتاب ملک و ملت سایه لطف اله

یوسف مصر دل اهل خراسان زینخبر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۴ - وله ایضاً در مدح تاج الدین شیخ علی مؤید

 

فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه

خورشید ملک شیخ علی سایه اله

شاهی که باشد از زبر تخت خسروی

تابان رخش چنانکه ز گردون دو هفته ماه

از فر فرق او که در آفاق سرورست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۵ - ایضاً

 

ای سپهر بیوفا با ما جفا تا کی کنی

با گروه پر جفا آخر وفا تا کی کنی

چشم ما را از غبار آستان سفلگان

تا چه مدت سرمه سازی توتیا تا کی کنی

گر شدی بیگانه با من دست از کارم بدار

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۲۳۳
۲۳۴
۲۳۵
۲۳۶
۲۳۷
۳۷۳