روح تو شهباز علوی آمده است

او شهنشاه سماوی آمده است

خرمگس نفس است و بس دنیاپرست

او کند دایم بمرداری نشست

تو بروح خویشتن بنگر که چیست

[...]

بود شیخی عابد و بس پارسا

بود او مشهور از اهل صفا

داده اور ا معرفت یزدان پاک

غیر حق را رفته بود از جان پاک

نام او را با تو گویم ای رفیق

[...]

پادشاهی بود احمد نام او

رونق اسلام در ایّام او

پادشاهی عادل و با فضل و داد

خاص و عام دهر پیشش سر نهاد

در زمان او همه اهل علوم

[...]

هست خاموشی نشان اهل راز

باش دایم از خموشی درگداز

هست خاموشی عیار از بهر عشق

هست خاموشی زبان شهر عشق

هست خاموشی درون دل مرا

[...]

بود در ملک بخارا عابدی

داشت دایم جا به کنج مسجدی

او بزرگ عالمان ملک بود

بود دایم در رکوع و در سجود

از بخارا مثل او کس برنخاست

[...]

حبّ ایشان گیر تا ایمن شوی

دین و ایمان توزان گردد قوی

حبّ ایشان گیر و با پاکان نشین

باش قایم در ره شاهان دین

با محبّان تو مجو آزار دل

[...]

هرکه با آل پیمبر صاف نیست

کار او جز گمرهی و لاف نیست

ای برادر چند جوئی زرّ و مال

هست این مالت بدنیا خود وبال

رو تو گنج آخرت با دست آر

[...]

هرکسی را خود در او جوشی دهند

همچو گوش خر باو گوشی دهند

خود چه پختند و از آن پختن چه رست

سوخت در دیک و تبه کرداو نشست

بعد از آن ز آن پخته ناید هیچکار

[...]

یک حکیمی بود دانا در جهان

بر ضمیر او شده حکمت عیان

سیر کرده جملهٔ آفاق را

او شمرده نقش این نه طاق را

چون بسوی کعبهٔ جان شد روان

[...]

ای برادر در شریعت راه رو

نیک بین و نیک دان و نیک شو

ای برادر دیدی احوال جهان

از بدو نیک جهان ماند نشان

ای برادر تو نشان نیک خوان

[...]

بود شیخی همچو شبلی پارسا

حق تعالی داده بود او را صفا

در معانی رهنمای اهل دین

او بشهر علم حقّ بودی امین

نام او بودی نظام الدّین حسن

[...]

ای پسر این پند از من گوش کن

فرد شو پس جام وحدت نوش کن

هر که پندم را درون جان نهد

پای خود را برتر از کیوان نهد

هر که پندم را بداند چون حکیم

[...]

تو خدا را از یقین خود شناس

باش از قهرش همیشه در هراس

بعد از آن خود را شناس و اصل خویش

گرچه پیداگشتهٔ ای پاک کیش

هرچه گوئی و کنی تو در جهان

[...]

پند آزادیست ای آزاده مرد

تو برآراز غافلی خویش گرد

سالها غافل از این پند آمدی

لاجرم چون دیو در بند آمدی

رو تو این پندای پسر در گوش گیر

[...]

بود سلطانی به صورت چون پری

عکس رخسارش چو مهر خاوری

همچو اویی مادر گیتی نزاد

خاطر خلقان ز عدلش بود شاد

گرچه کودک بود شاه ملک جم

[...]

بود شبلی را ریاضت در جهان

بر طریق اولیای آن زمان

نامه زهد و عبادت داشت او

سنت احمد فرو نگذاشت او

بود او رادش همه ذکر الاه

[...]

بازهم نقلی ز شبلی گویمت

بر کنار بحر معنی جویمت

بود در بغداد عالی مسجدی

واندر آن مسجد نشسته عابدی

کامل و دانا بُد و پرهیزکار

[...]

بشنو از گفتار فرزند نبی

آنکه از جان بوده پیوند نبی

آن امامی کو بحقّ این راه رفت

از جهان او با دل آگاه رفت

آن امامی کو چو جدّش پاک بود

[...]

ای بدنیا صرف کرده عمر خویش

جان خود را کرده‌ای صد بار ریش

خانه سازی از گل و بر روی آب

بعد از آن آنجا نشینی بهر خواب

خواب این خانه چه باشد فکر کن

[...]

گه شوی دریا و گردی موج زن

گه درآئی در میان مرد و زن

گه گل و گه بلبل بستان شوی

گه می و گه مستی مستان شوی

گه درآئی همچو احمد سوی غار

[...]