عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۴ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «کنت مع الانبیاء سراومعی جهراً»
چون ولایت کرد در عالم ظهور
دید او را موسی اندر کوه طور
بوده مخفی باتمام انبیا
گشته ظاهربا من آن شیر خدا
غیر حیدر نیست با من در وجود
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۵ - بیان واقعه غدیر و نصب حضرت امیر مومنان(ع) بخلافت و امامت
یک روایت خوب از من گوش کن
جام از ساقی کوثر نوش کن
نقل دارم از ثقات با صفا
آنکه روزی حضرت خیرالوری
چونکه او برگشت از حجّ الوداع
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۶ - قال جل و علا: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»
پس نبی فرمود منبر ساختند
از جهاز اشترش افراختند
رفت بر منبر رسول از پر دلی
بود همراهش در آن منبر علی
گفت با اصحاب پیغمبر تمام
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «یا ایهاالناس الست اولی بکم من انفسکم» قالوا بلی یا رسول الله قال: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
جمله گفتند از طریق مهتری
تو به ما از نفس ما اولی تری
گفت هر کس را منم مولای او
پس علی مولای اوباشد نکو
حیدر از فرمان ربّ کاینات
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۸ - قال الله تبارک وتعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»
من بگویم آنچه مقصود خداست
در نهان و آشکارا عین ماست
من بگویم با تو راز سترپوش
گر همی خواهی که دانی باده نوش
من بگویم هرچه دارم در زبان
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۹ - و قال علیه السلام: «اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل منخذله والعن علی من ظلمه»
چون پیمبر کرد این معنی ادا
دست خود برداشت از بهر دعا
گفت الهی دوستش رادوست گیر
دشمنانش را بزن بر سینه تیر
یا الهی دشمنش را خار کن
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۰ - بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة
من ولای تو بجان کردم قبول
زانکه هستی این زمان نور رسول
چون عمر راند این معانی بر زبان
من ندارم از تو این معنی نهان
گفت بادت این مبارک بوالحسن
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انا مدینة العلم و علی بابها»
مرتضی و آل او یک مظهرند
حیدر و اولاد از یک گوهرند
حبّ ایشان دار دایم در ضمیر
تا شوی روشن تر از مهر منیر
حبّ ایشان دار و راه شرع رو
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۲ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «من زار ولدی بطوس فکانما زاربیت الله سبعین مرة»
این سخن باشد بقول مصطفی
طوف او هفتاد حج دارد بها
همچو عطّارم کمین هندوی او
مرغ روحم زایری در کوی او
فخر من این است کز شهر توام
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۳ - حکایت بر روح صاحب الولایة و بیان آنکه هر که او را شناخت، صاحب دل است و هرکه او را نشناخت گرفتار آب و گل
یا امیرالمؤمنین این بندهات
از گنه کاری شده شرمندهات
یا امیرالمؤمنین عطّار سوخت
در میان آتش اسرار سوخت
یاامیرالمؤمنین دستم بگیر
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۴ - تربیت نمودن بطلب هدایت و بیان آنکه مراد از کلمه التعظیم لامر الله فرمان بردن ولایت امیر است و تعظیم نمودن آن و شفقت نمودن برخلق بتعلیم آن
ای پسر گویم ترا آثار خیر
تا بیابی بهرهٔ در کار خیر
چند چیزی کن بمعنی اختیار
تا دهندت جام معنی صد هزار
اولّا ترس از خدا باید ترا
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»
تا که ایمانت شود محکم از او
مهر او میدار در جانت نکو
جان خود آمیز با مهرش نکو
تا درآید در میان جانت او
دیگری آن کز میان خلق رو
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
خواجهٔ نوری بما همخانه بود
وز طریق ناقصان بیگانه بود
علم معنی از وجودش همچونور
شعله میزد همچو نور کوه طور
یک شبی در پیش من آن بحر راز
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۷ - عقد اخوت مصطفی با مرتضی
گفت روزی مصطفی اصحاب را
عقد میفرمود با هم در اخا
گفت او با یکدگر یاری کنید
خود بهم عهد و وفاداری کنید
چون شوم من یارتان حق یار شد
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۸ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انت اخی فی الدنیا و الاخرة وانت منی بمزلة هرون من موسی»
پس مبارک گفت احمد شاه را
کرد آن خورشید روشن ماه را
هر دو همچون ماه و خور تابان شدند
همچو انجم دیگران پنهان شدند
از جبینها گرد رُفتند آن همه
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان
چون بدین مصطفی همره شوی
از طریق مرتضی آگه شوی
هرچه گفتار کلام است و حدیث
گوش کن مشنو سخن از هر خبیث
رو توبیعت کن باولاد رسول
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۰ - تنبیه ارباب غفلت، و بیان احوال و دریافت خود، و نصیحت نمودن غافلان
ای تو غافل از درون و از برون
خود درافتادی در این چه سرنگون
ورنه من راهت ز معنی ساختم
سحر ایمان را در او پرداختم
راه روشن ساختم از نور او
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۱ - بیان سر لو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم بعلوم آن بودن
آن امیری کو بود در راه حق
برده از کلّ خلایق او سبق
خوانده او علم لدنی را تمام
بوده او در علم معنی با نظام
گفت چون حق را بدیدم در یقین
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
شو مطیع مصطفی و مرتضی
زآنکه حق گفته بقرآنشان ثنا
تو ثنای شه بجان پیوند ساز
تا شود پیوند تو با اهل راز
جمله عالم فتنه و غوغای اوست
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
چون ز عزّت خلعت آدم بداد
تاج اسرارش روان بر سر نهاد
گفت ای جبریل این سه تحفه را
بر بنزد آدم خاکیّ ما
گوی کاین سه تحفه از حق آمده
[...]