گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - نسخه کیمیا

 

ای که چهل سال تو با نوع خویش

دشمنی آوردی و خصمی بپیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - پادشاه رعیت نواز

 

کرد در آن سعی زاندازه بیش

وان متحرک نشد از جای خویش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - نتیجه راستی

 

یکتن از آن قافله ز اندازه بیش

گشت هراسان و فکار و پریش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - نتیجه راستی

 

باورشان نامد از آن راست کیش

از چه سبب از کجی طبع خویش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - پنبهٔ ایران

 

زانکه ز کرباس و قدکهای خویش

جامه نپوشند چو ایام پیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه

 

ماند بجا شیر بحال پریش

شست دگر دست و دل از جان خویش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه

 

غره بسر پنجه و بازوی خویش

بودی و این مهلکه‌ام د بپیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - کیفیت صلحیهٔ اصفهان

 

شد ضرر فرع چو از اصل بیش

صلح نمودم به طرف حق خویش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۴ - مرام احمد

 

خنده بر این ‌امتم آید که خویش

بسته بدان پادشه پاک کیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - حکایت

 

خواجه ز پی بود و غلامش به پیش

داشت چراغی بکف آن پاک کیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۵ - حکایت

 

خود بنما گریه بر احوال خویش

کار پس آن به که بیفتد بپیش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - حکایت

 

کانچه که خوردیم از آن خورده بیش

سود نبردیم ز‌ اموال خویش

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - حکایت

 

توهم ای برادر بکن فکر خویش

که اینجا نمانی ز یک عمر بیش

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل

 

چنان بگرفته راه سعی در پیش

که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان

 

شبان فارغ از گرگ بداندیش

بود فرجام، گرگ گلهٔ خویش

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گنج درویش

 

شمع روشن کرد و رفت آهسته پیش

در عجب شد گربه از آهستگیش

پروین اعتصامی
 

رهی معیری » منظومه‌ها » خلقت زن

 

دگر روزی که گنجور هوس‌کیش

به خاک اندر نهد گنجینه خویش

رهی معیری
 
 
۱
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
sunny dark_mode