×
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
گرفتند هر کس کمند و کمان
بدان تا که باشد چنین بدگمان
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
چو گشتند نزدیک رستم کمان
ز بازو برون کرد و آمد دمان
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود
چنین بود تا بود دور زمان
به نوی تو اندر شگفتی ممان
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی
نبردی به پیوند او کس گمان
پر اندیشه گشت این دل شادمان
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷
من اکنون ز خلخ به اندک زمان
بیایم دمادم چو باد دمان
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۹
بدو گفت کز گردش آسمان
بگوی آنچ دانی و پنهان ممان
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷
فراوان همانست و کمتر همان
چو حلقهست بر در بد بدگمان
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷
چو بگذشت از تیره شب یک زمان
خروش کلنگ آمد از آسمان
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸
به دریا فگندش هماندر زمان
خور ماهیان شد تن بدگمان
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳
چنین تا برآمد سپیدهدمان
بزرگان چین را سرآمد زمان
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵
مرا گر به زاول سرآید زمان
بدان سو کشد اخترم بیگمان
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴
ازین خواهش من مشو بدگمان
مدان خویشتن برتر از آسمان
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴
به دیدار دستان شوم شادمان
به تو شاد دارم روان یک زمان
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶
و دیگر یکی دیو بُد بدگمان
تنش بر زمین و سرش بآسمان