فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی
نگر تا تواند چنین کرد کس
مگر من که هستم جهاندار و بس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
چو تو نیست اندر جهان هیچ کس
جهاندار دانش ترا داد و بس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۸ - سخن دقیقی
چو دانست خاقان که ماندند بس
نیارد شدن پیش او هیچکس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۴ - سخن دقیقی
ببندم چنانش سزاوار پس
ببندی که کس را نبستست کس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۵ - سخن دقیقی
جز ایشان به بلخ اندرون نیست کس
از آهنگداران همینند بس
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۲
به زور و به آواز نگذشت کس
مگر کز تن خویش کردست بس
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷
از ایران نخواهم بر این رزم کس
پسر با برادر مرا یار بس
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸
نیازش نیابد به چیزی به کس
خورش هست و مردان فریادرس
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۱
سرافراز اسفندیارست و بس
بدین دژ نیاید جزو هیچکس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۰
مگوی آنچ هرگز نگفتست کس
به مردی مکن باد را در قفس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲
نبیند مرا زنده با بند کس
که روشن روانم برینست و بس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲
نهادند پیمان دو جنگی که کس
نباشد بران جنگ فریادرس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۳
بدان تا کس از بندگان زین سپس
نجویند کین خداوند کس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶
کزان خستگی بیم جانست و بس
بران گونه خسته ندیدست کس
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱
بدو گفت اسفندیاری تو بس
نمانی به گیتی جز او را به کس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
به شهری که ما را ندانند کس
که خواریم و ناشادگر دست رس