گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۸ - در ذم فتوحی شاعر

 

ای بر در بامداد پندار

فارغ چو همه خران نشسته

نامت به میان مردمان در

چون آتشی از چنار جسته

ما را فلک گزاف پیشه

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب

 

چو ماری بر سر گنجی نشسته

ز شب تا شب به گِردی روزه بسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز

 

ز هر شمشیر کاو چون صبح جسته

مخالف چون شفق در خون نشسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین

 

ز رنج راه بود اندام خسته

غبار از پای تا سر برنشسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

چو طاووسی عقابی باز بسته

تذروی بر لب کوثر نشسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

در آب نیل‌گون چون گُل نشسته

پرندی نیل‌گون تا ناف بسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین

 

به آیین عروسی شوی جسته

وز آیین عروسی روی شسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

درون خرگه از بوی خجسته

بخور عود و عنبر کله بسته

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه

 

یکی از طوق خود مه را شکسته

یکی مه را ز غبغب طوق بسته

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۷
sunny dark_mode