گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸

 

تا بود سراسیمه دلم در به دری بود

اندیشهٔ دل جامگی و دل سفری بود

هرگاه که اندیشه عنان در کف من داشت

کارم همه در کاسهٔ صاحب نظری بود

با آن که نمی داد امان سیلی فقرم

[...]

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

چنانش زاهل عالم برتری بود

که با شاه جهانش همسری بود

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۱

 

تامنزل من بادیه بیخبری بود

هر موج سرابم به نظر بال پری بود

چون سرو درین باغ ز آزادگی خویش

باری که به دل بودمرابی ثمری بود

افسوس که چون ناوک بازیچه اطفال

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۳

 

آنروز که پیدایی ما را اثری بود

در آینهٔ ذره غبار نظری بود

نقشی ندمیدیم به صد رنگ تامل

نقاش هوس خامهٔ موی ‌کمری بود

گرعافیتی هست ازین بحر برون است

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۴

 

با ما نه نم اشکی ونی چشم تری بود

لبریز خیال توگداز جگری بود

افسوس که دامان هوایی نگرفتیم

خاکستر ما قابل عرض سحری بود

دل رنگ امیدی ندمانیدکه نشکست

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

در دیده مرا بی تو پریشان نظری بود

خونابهٔ آغشته به لخت جگری بود

در دام تو افشاندم و آزاد نشستم

اسباب گرفتاری ما مشت پری بود

چون شمع ز سرمایهٔ هستی به بساطم

[...]

حزین لاهیجی
 

ملا احمد نراقی » دیوان اشعار » منتخب غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

ای کاش شب تیرهٔ ما را سحری بود

تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود

آزادی‌ام از دام هوس نیست، ولیکن

صیاد مرا کاش به صیدش گذری بود

یک دیده گشودیم به روی تو و بستیم

[...]

ملا احمد نراقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳ - اسرار سبزواری سَلَّمَهُ اللّهُ تَعالَی

 

از ملک ازل سوی ابد رخت کشیدیم

آری چه کنم قسمت ما در به دری بود

شهری پر از آیینهٔ الوان نگریدیم

اسرار به هر آینه در جلوه گری بود

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی

 

ای کاش شب تیرهٔ ما را سحری بود

تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود

کردم طلب مرغ دل از عشق و نشان داد

دیدم به کنج قفسی مشت پری بود

از بیم ملامت رهم از میکده بسته است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی

 

ای کاش شب تیرهٔ ما را سحری بود

تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

به بزمم دوش حورا پیکری بود

که هر عضوش به فردوسم دری بود

در آن مستی ندانستم سر از پای

که در سرم نهان با وی سری بود

دلی بگرفت و صد جانم عوض داد

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

به مینو منظری دوشم سری بود

که جنات از جمالش مظهری بود

دل از دستش نیارستم ستادن

که زین مشکل مرا مشکل تری بود

مسلمان زاده ی این مایه بی باک

[...]

صفایی جندقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

دوش از برما یار نهان گشت وبری بود

دل بردن و پنهان شدن آئین پری بود

دیدیم به صید دل ما هست چو شهباز

شوخی که به هنگام روش کبک دری بود

می شدکه شبیهش به رخ یار نمائیم

[...]

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴ - نسب‌نامه

 

پس از معروف شیخ دین سری بود

که ماهی در سپهر رهبری بود

صفی علیشاه
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

هر جا سخن از جلوه آن ماه پری بود

کار من سودازده دیوانه‌گری بود

پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام

فریاد من از حسرت بی‌بال و پری بود

گر این همه وارسته و آزاد نبودم

[...]

فرخی یزدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode