صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۷ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه
چه غم که از غم جانان صغیر جان بسپرد
که کس شهید وفا را ز مردگان نشمرد
ولی فغان که می از جام وصل یار نخورد
بسوخت حافظ و بویی ز زلف یار نبرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - رؤیای صادقه
جلوه همی کرد چه بستان ورد
سرخ و بنفش آبی واسپید و زرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - اشتر و گله
زان کله دان از ره خشم و نبرد
عزم برون کردن آن گله کرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش
روزی از آنجمله که او ماست برد
بر سر خوان قاضی از آن ماست خورد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - قدک و صباغ
بر حسب وعده دکر روز مرد
جا به در دکهٔ صباغ کرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه
وقت خود آن لحظه غنیمت شمرد
هرچه که میخواست از آن خانه برد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه
شد چو به تاثیر میاز عقل فرد
هیچ نداند که چه گفت و چه کرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۵ - ماهی و صدف
پند و نصیحت به تو ز اهل خرد
آب محیط است که ماهی خورد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - خودبینی
نخوت خود بینیش از راه برد
پای پی سرکشی اینسان فشرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - حکایت
در آنسال فرصت غنیمت شمرد
به یک ساله کام دوصد ساله برد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - حکایت
گفت نان ما فقیران را که برد
پیر گفتش نیز آن را گربه خورد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - حکایت
کاهلی شد گربه و نان تو خورد
کار کن بیکار کس مزدی نبرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - غدیریه به بحر جدید
که شد روح الامین نازل و آورد
سلامش ز خداوند و بیان کرد
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب
پس از سه چار دقیقه، ببرد دست آن مرد
دو شیشه سرخ، ز جیب بغل برون آورد
از آن دوای که، آن شب به دردشان میخورد
نخست جام به آن ماهرو تعارف کرد
![میرزاده عشقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eshghi.gif)
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم
دو ماه رفته ز پاییز و برگها همه زرد
فضای شمران، از باد مهرگان، پر گرد
هوای «دربند» از قرب ماه آذر سرد
پس از جوانی پیری بود چه باید کرد؟
![میرزاده عشقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eshghi.gif)
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم
همین که دید که بر ننگ وی، پدر پی برد:
غروب تریاک آورد خانه و شب خورد!
همی ز اول شب کند جان سحرگه مرد
ز مرگ خود، پدر پیر خویش را آزرد!
![میرزاده عشقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eshghi.gif)
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او
چو دید آب ز من، گرم مینشاید کرد
میانهاش پس از آن روز، گشت با من سرد
پس از دو روزی، روزی بهانهای آورد
مرا بداد فکندند سخت و تا میخورد
![میرزاده عشقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eshghi.gif)
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول
دست خود را در درون خم ببرد
تا دلش می خواست از آن شیره خورد
![میرزاده عشقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eshghi.gif)
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۳ - صاف و دُرد
غنچهای گفت به پژمرده گلی
که ز اَیّام، دلت زود آزرد
آب، افزون و بزرگست فضا
ز چه رو، کاستی و گشتی خُرد
زینهمه سبزه و گل، جز تو کسی
[...]
![پروین اعتصامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/parvin.gif)
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - امید و نومیدی
سیاهیهای محنت جلوهام برد
درشتی دیدم و گشتم چنین خرد
![پروین اعتصامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/parvin.gif)