گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

مر اندامش ایزد یکایک ستود

هنرهاش را بر هنر برفروزد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها

 

کُه از تابش تیغ لرزان شده

زریر از رخ بددل ارزان شد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۳ - پرسش دیگر از جان

 

بماند چو بیچاره ای مستنمد

چو زندانیی جاودانه به بند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

پیام آنچه گفتن ز بر تا فرود

چو فرمان بری باد بر تو درورد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد

 

چو یار گنهکار باشی به بد

به جای وی از تو بپیچی سزد

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

مر آن را کاوست هم نام محمد

چو او منصور شد چون او مؤید

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

جهانَش نام کرده «شاه‌موبد»؛

که هم موبَد بُد و هم بِخْرَدِ رَّد.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

جوانان بیشتر زن باره باشند

در آن زن بارگی پر چاره باشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

ولیکن بر پیام من به موبد

بگو چون تو نباشد هیچ بخرد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

یکی هفته به شادی شاه موبد

گهی می خورد و گه چوگان همی زد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

بدان مانم که در دریا نشنید

ز دریا باد و موج سخت بیند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

چو بشنید این سخن شهرو ز موبد

چو کوهی خویشتن را بر زمین زد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین

 

تو پنداری که با من کردی این بد

به جان من که کردی با تن خود

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

چه آن کاو بی‌خرد باشد چه بخرد

نخواهد خویشتن را هیچ کس بد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

خداوندی به داد و دین مؤید

ابو الفتح مظفر بن محمد

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۲۲۶
sunny dark_mode