عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
می سکیزند ونمیدانند حال
می بر افرازند سر از جاه و مال
عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
کرد آخر یک مرید از وی سئوال
خواست از سلطان حالت کشف حال
عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
چون بتابد آفتاب آن جمال
تو چه سنجی خوی کرده در خیال
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
کرد عمرو قیس را مردی سؤال
گفت اگر فردا خدای ذوالجلال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
بود آنجا کودکی درویش حال
کفشگر بودش پدر بی ملک و مال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
کرد درویشی ز درویشی سؤال
کآرزویت چیست ای درویش حال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
آن ثریدی را که تو در کل حال
در شکستی مدت هفتاد سال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
کرد هارونش ازان کله سؤال
گفت بهلولش که پنهان نیست حال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
پیش حیدر آمد آن درویش حال
کرد ازان دریای دانش سه سؤال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
گر بهشتیست او پس آن چندان کمال
کو بخواهد یافت آنگه بی زوال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
زو ستد آن جامه و کردش سؤال
کاین چرا کردی بگو ای تیره حال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و العشرون
قصهٔ مور ضعیف تیره حال
هم برین منوال میدان و مثال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و العشرون
پیر گفتش هست وحش تنگ حال
هر صفت را کان خفی باشد مثال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون
پیر گفتش هست مرغ از بس کمال
جملهٔ معنی علوی را مثال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
میر آن باشد که با او در کمال
دیگری را نبود از میری مجال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
ای به سگ مشغول گشته ماه و سال
چند خواهی بود با سگ در جوال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون
قال تو اغلال شد حالت محال
مسخ گشتی تا نه پرماندی نه بال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون
دور استادم ز هجران تیره حال
چون ندارم تاب قرب آن وصال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
آن شنودی تو که مردی از رجال
کرد از ابلیس سرگردان سؤال
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
در دل آن صوفی شوریده حال
آتشی بس سخت افکند آن جمال