آن یکی دیوانه را میتاختند
کودکانش سنگ میانداختند
درگریخت او زود در قصر عمید
بود او در صدر آن قصر مشید
دید در پیشش نشسته چند کس
باز میراندند از رویش مگس
بانگ بر وی زد عمید از جایگاه
گفت « ای مدبر که داد این جات راه ؟»
گفت « بود از دیدهٔ من خون چکان
زانکه سنگم میزدند این کودکان
آمدم کز کودکان بازم خری
خود تو صد باره ز من عاجزتری
چون ترا در پیش باید چند کس
تا ز رویت باز میراند مگس
کودکان را چون ز من داری تو باز ؟
سرنگونی تو به حق نه سرفراز
تو نهای میری اسیری دایمی
زانکه محکومی بحق نه حاکمی »
میر آن باشد که با او در کمال
دیگری را نبود از میری مجال
نیست باقی سلطنت بر هیچکس
تا بدانی تو که یک سلطانست بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، نویسنده به توصیف دیوانهای میپردازد که مورد آزار کودکان قرار گرفته و از قصر عمید فرار کرده است. در قصر، عمید از او میپرسد چرا چنین شده است و دیوانه توضیح میدهد که به دلیل پرتاب سنگهای کودکان، خون از دیدش میچکیده و مجبور به فرار شده است. او عمید را به چالش میکشد و میگوید که اگر او در مقام بازرسی بالاتر است، چرا نمیتواند از خود دفاع کند. دیوانه عمید را به اسیری محکوم میکند و میگوید که پادشاهی حقیقی کسی است که بر دیگران تسلط و کمال داشته باشد، نه کسی که در برابر مگسها و مشکلهای کوچک عاجز باشد. در نهایت، پیامی فلسفی درباره قدرت و سلطنت ارائه میشود که هیچ سلطانی بدون کمال واقعی نمیتواند باقی بماند.
هوش مصنوعی: یک دیوانه را عدهای از کودکان تعقیب میکردند و به او سنگ میزدند.
هوش مصنوعی: او به سرعت از آنجا دور شد و در قصر عمید بود و در بالاترین نقطه آن قصر قرار داشت.
هوش مصنوعی: چند نفر در جلوی او نشسته بودند و مگسها را از روی او دور میکردند.
هوش مصنوعی: صدای عمید از جایگاه بلند شد و گفت: «ای تدبیرکننده! چه کسی این مقام را به تو داد؟»
هوش مصنوعی: او گفت: «من از چشمم خون میریزد، زیرا این کودکان مانند سنگ به من میزنند.»
هوش مصنوعی: من به دنیا آمدهام و از کودکی خود را باز میشناسم. تو بارها و بارها از من ناتوانتری.
هوش مصنوعی: وقتی که در حضور تو افرادی هستند، مگسها از روی تو دور میشوند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی کودکان را از من بگیری؟ سقوط تو به حقیقت به معنای افتخاری نیست.
هوش مصنوعی: تو کسی نیستی که آزاد باشی، چون همیشه در بند و اسیری. دلیلش هم این است که نه حق داری و نه در موقعیتی هستی که بتوانی بر دیگران تسلط داشته باشی.
هوش مصنوعی: آن که در کمال خود میتواند به دیگران کمک کند، باید از مقام و جایگاه برتری برخوردار باشد؛ در غیر این صورت، فرصتی برای هدایت دیگران نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سلطنت و قدرت برای هیچکس پایدار نیست، تا زمانی که درک کنی که تنها یک سلطان واقعی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.