دید روزی بوسعید دیده ور
مبرزی پرداخته در رهگذر
پس عصا در سینه زد آنجایگاه
همچنان میبود و میکرد آن نگاه
هرکه آن میدید انکاریش بود
خاصه منکر بود و بسیاریش بود
کرد آخر یک مرید از وی سئوال
خواست از سلطان حالت کشف حال
شیخ گفتش چون نجاست دیده شد
پس عجب رمزی ازو بشنیده شد
گفت من صد گونه نعمت بوده ام
هم بقوت هم بهمت بوده ام
هم رسیده بودم از درگاه حق
هم مهلل آمدم در راه حق
بود رنگ و لذت و بویم بسی
خواستندی صحبت من هر کسی
یک زمان چون با تو صحبت داشتم
آن همه سلطان سری بگذاشتم
باز افتادم ز صد طاعت ز تو
این چنین گشتم بیک ساعت ز تو
صحبت تو این چنین زیبام کرد
هم نجس هم شوم هم رسوام کرد
گر چنینی مرد نعمت خواره تو
آن من خود رفت ای بیچاره تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، بوسعید، عارف بزرگ، در مسیر خود به مریدی برخورد میکند که از او درباره حال و مقامش سؤال میکند. بوسعید توضیح میدهد که او پیش از این نعمتهای زیادی را تجربه کرده است، اما حالا که در صحبت با کسی مانند او افتاده، به جایگاه خود و حالش پی برده و احساس میکند که از آن نعمتها دور افتاده است. او به وضوح اشاره میکند که صحبت با این مرید، حالش را تغییر داده و او را به نوعی از نجاست و شوم بودن دچار کرده است. در پایان، بوسعید به mرید نشان میدهد که درک حقیقت و حال واقعی خود به مراتب مهمتر از ظاهر و نعمتهای دنیوی است.
هوش مصنوعی: روزی بوسعید، فردی با بصیرت و نادری، دیدهای را مشاهده کرد که در مسیر حرکت میکرد.
هوش مصنوعی: او عصایش را به سینه زد و در آنجا باقی ماند و به آن نگاه میکرد.
هوش مصنوعی: هرکس که آن را مشاهده میکرد، انکارش میکرد، بهویژه کسانی که خود را منکر میدانستند و تعدادشان هم زیاد بود.
هوش مصنوعی: یک مرید از او پرسشی درباره وضعیت و حال سلطان داشت.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: وقتی که نجاست دیده شود، نشاندهنده آن است که چیزی پنهان و عمیق در این موضوع وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: گفتند من انواع نعمتها را داشتهام، هم از نظر توانایی و هم از نظر همت و اراده.
هوش مصنوعی: من هم به درگاه خداوند نزدیک شده بودم و هم با آرامش و تسلیم در مسیر حق پیش میرفتم.
هوش مصنوعی: افراد زیادی مایل به ارتباط با من هستند، چرا که من زیبایی، لذت و عطر خاصی دارم.
هوش مصنوعی: مدتی را که با تو گفتگو میکردم، همه چیز را کنار گذاشتم و فراموش کردم.
هوش مصنوعی: از صدها عبادتی که انجام دادهام، باز هم دچار لغزش و سقوط شدم و فقط در یک لحظه از تو دور شدم.
هوش مصنوعی: گفتوگوی تو به قدری زیباست که من را هم پاک و هم ناپاک و هم رسوا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر چنین است که تو به نعمتها عادت کردهای، پس من هم به نوعی از تو جدا شدم و در این میان تو به حال خود در مضیقهای باقی مانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.